چکیده:
اندیشة شک و بدبینی، غنیمت شمردن فرصت و عشرتجویی، تذکر مرگ و تأسف بر ناپایداری زندگانی و بیاعتباری روزگار، از اصول معانییی است که خیام در رباعیات خود به شیوههای گوناگون پرورده است. البته این تفکر و تذکرها با او آغاز نشده و جزو کهنترین تأملهای بشری است. در ادب فارسی نیز از رودکی تا فردوسی و از فردوسی تا سعدی و حافظ، هیچ سخنور مهمی نیست که از آن سخن نگفته باشد.در این مقاله، ضمن بیان رگههایی از اندیشة خیامی در آثار سخنسرایان پیش و پس از خیام، تأثیر آشکار آن بر آثار سعدی در چهار بخش نقد و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"خداوندا تویی که دعا را مانند آب در وجودم جاری کردی، پس به آب دعایم سبزی و خرمی بخش و آن را به اجابت برسان: این دعا هم بخشش و تعلیم توست گرنه در گلخن گلستان از چه رست (زمانی 1378، 2 : 605) این دعا تو امر کردی ز ابتدی ورنه خاکی را چه زهرة این بدی چون دعامان امر کردی، ای عجاب8 این دعای خویش رو کن مستجاب (همان، 6 : 618) هم ز اول میدهی میل دعا تو دهی آخر دعاها را جزا (همان، 4 : 981) هم دعا از من روان کردی چون آب هم ثباتش بخش و دارش مستجاب (همان، 5 : 1130) نتیجهگیری عبادت، به ویژه که با ادب آراسته گردد و به معانی باطنی و اسرار و حقیقت آن نگریسته شود، موجب روشنی و شفافیت عقل، صفای دل، کشش جاذبة الهی، نزول رحمت و رسیدن به بالاترین مراتب قرب است؛ چنانکه نماز، کلید بهشت، معراج مؤمن، مستغرقشدن در بحر شهود حق، نور چشم عارفان، زیور صدیقان، رازداری و رازکاری با خداست و زکات، نشانة گوهر ایمان، اعتقاد درونی و درستکاری، تطهیر دل و شکر نعمت و روزه، وسیلة پاداش بینهایت، گشایش درهای بهشت، بستن درهای دوزخ، شادی لقای پروردگار و حج، نور وصال عارفان، شهود حق، قصد کوی و روی دوست و سبب عبودیت و پاکی گناهان و قرآن خواندن، وسیلة پند و اندرز، شفای دلها، هدایت و رحمت، بهار دلها، سودمندترین حکایتها، گوهری پاک و زبده و ذکر، سبب انس و راحتی و روشنی دل مؤمن، شوق لقای او، کلید رستگاری، نزول رحمت الهی و دعا نیز پرستش خالص و مغز و روح عبادت، پرتوی از الطاف الهی و مفتاح مکاشفات روحانی است."