چکیده:
سمک عیار، ازآثار ادبی قرن ششم است که فرامرز بن خداداد الارجانی آن را از زبان یکی از قصهپردازان زمان ـ صدقه بن ابیالقاسم شیرازی ـ تحریر کرده است. محققان ادبیات، دربارة نوع ادبی سمک عیار، نظر واحدی ندارند؛ گروهی آن را حماسه میدانند و برخی دیگر رمان و عدهای نیز آن را رمانس به شمار میآورند. در این پژوهش، افزون بر تعریف حماسه، رمان، رمانس و قصه و برشمردن ویژگیهای این انواع و سنجش تطابق سمک عیار با هر کدام از آنها، مشخص خواهد شد که اطلاق حماسه، رمانس و رمان بر سمک عیار نادرست است و باید آن را قصه پهلوانی ـ تخیلی نامید که با آرمانها و آرزوهای بشر پیوند خورده است.
خلاصه ماشینی:
"این قصة عامیانة، به زبان ساده و رایج روزگار خود بازگو شده است و در آن جنبة پهلوانی، سلحشوری و حماسی، فراوان است، اما از دیدگاه تاریخی و خاستگاه اجتماعی با حماسههای کهن متفاوت است و بیشتر شرح چالاکی عیارانی است که از میان عامة مردم برخاستهاند و با اندیشة ستمستیزانه، در رفع نابسامانیهای اجتماعی و دستگیری از ستمدیدگان، هنرنمایی کردهاند.
دلایل عدم اطلاق حماسه بر سمک عیار، به شرح زیر است: 1- در حماسههای ملی، شخصیتهای اصلی، ابرمردانی هستند که مظاهر قدرت به شمار میآیند، نمایندة قوم یا ملتی هستند، برای تثبیت نظام موجود و هدایت و حمایت قوم تلاش میکنند، اما در سمک عیار، شخصیتها بیشتر از طبقات گوناگون عامة مردم، بهویژه فرودستان، هستند و بسیاری از کارها به همت ایشان انجام میپذیرد.
(شمیسا 1373: 110) شاید قرار دادن سمک عیار در ردیف رمانس، به این دلیل باشد که مدار داستان، بر حول اعمال شگفتانگیز و اغراقآمیز میچرخد و عشق نیز در مرحلة دوم قرار گرفته است، اما اطلاق رمانس بر سمک عیار، به همان میزان ناصحیح است که اطلاق تراژدی بر منظومه لیلی و مجنون، زیر نوع ادبی رمانس، متعلق به غرب است و دربارة شوالیهها، نه ملل شرق، از جمله ایران و عیاران.
3- هرچند، داستان سمک عیار، از نظر کمیت، کموبیش دارای عناصر حماسی است، از نظر کیفی، در کاربرد این عناصر، توفیق چندانی نداشته است.
4- به این دلیل که عناصر حماسی پهلوانی، کموبیش در سمک عیار به کار رفته است، بهتر است آن را قصه پهلوانی ـ تخیلی بنامیم."