چکیده:
<P>نوشتار حاضر با تأکید بر اینکه در هر جامعهای،پیریزی شالودهها و برنامههای رفاه اجتماعی،آموزش و پرورش، خدمات عمومی و بهداشت و امثال آن،براساس و در چارچوب اصول سیاست اجتماعی صورت میپذیرد:ابتدا به تعریف«اصول سیاست اجتماعی و ملاحظات مفهومی آن» میپردازد و آنگاه،نقش نظریه و گفتمان را در شکلگیری سیاست اجتماعی مورد توجه قرار میدهد.دستیابی به سیاست اجتماعی بدون برخورداری از یک نظریه و گفتمان مشخص دشوار است چرا که تنها از طریق نظریه و گفتمان مشخص میتوان سیاستهایی را استنتاج و تولید کرد که برآمده از باورها و رویکردهای فکری کسانی است که در یک فرآیند فکری آنها را تولید کردهاند.نویسنده سپس به بررسی نقش دولت و قدرت در صورتبندی سیاست اجتماعی و رویکردهای مختلف به سیاست اجتماعی پرداخته و در نهایت تأکید میکند که چون هر رویکرد نظری،از مقتضیات،شرایط اجتماعی و نظام ارزشی افراد برمیآید؛بر این اساس،همواره نوعی تنوع دیدگاه در حوزه سیاست اجتماعی در جوامع مختلف وجود داشته است.</P>
خلاصه ماشینی:
"نقشهها و نظریههای اجتماعی از این نظر به یکدیگر شباهت دارند که درک و عبور از آنها،مستلزم داشتن نقشه و نمودارهای خاصی است که نشان دهند راههای پرپیچ و خم و علائم و نشانههای جادهها چگونه هستند و آغاز و پایان آنها کجاست و خصوصیات (1)- Cliff Alcock آنها،اعم از فراز و نشیب جادهها،فرعی و اصلی بودن چیست و چگونه و در چه محلهایی قرار گرفتهاند؟به این ترتیب،نقشهها و نمودارهای جامعه نیز لازماند زیرا بوسیلهء همین ابزارها میتوان شبکهای از نهادهای اجتماعی و فرآیندهای اجتماعی را درک و تحلیل کرد.
این طبقهبندی که در شکل ساده شدهای برحسب دو جناح چپ و راست صورت گرفته،بیتردید دارای اشکالات عدیدهای است چرا که سرعت تحولات و تغییرات اجتماعی به حدی است که گامبهگام فرضیههای مطروحیه تغییر میکنند و جای خود را به فرضیههای جدیدی میسپارند یا حد اقل فرضیههایی را که تاکنون درباره سیاست اجتماعی و دولت رفاه مطرح بودهاند،به تدریج به تحلیل میبرند.
نکته دیگر آنکه باتوجه به جایگاه و موقعیت کنونی ایران،بر حسب مقتضیات داخلی و منطقهای و بین المللی،بازاندیشی سیاستهای اجتماعی با نگاهی به نظریهها و چشماندازهای فکری خالی از فایده نخواهد بود،با این فرض که اگر سیاست اجتماعی را با همان رویکرد سنتی که به حوزههای مطالعاتی خود داشته است-یعنی تمرکز بر نیازها و خواستهها، نابرابری و خدمات اجتماعی و مضافا بیکاری و اشتغال،آموزش و بهداشت عمومی-دنبال کنیم،با این تفاوت که هنگام طرح آن دیدگاهها درباره سیاست اجتماعی،عرصهء عمومی برای فعالیت گروهها و افراد غیر رسمی و سازمانهای غیر دولتی در تأمین رفاه چندان پررنگ نبوده است،درحالیکه طی سالها اخیر حضور و دامنهء فعالیتهای اجتماعی این عوامل در سراسر دنیا برجسته و پررنگ شده است و این چیزی است که در همهء کشورهای جهان اعم از پیشرفته یا در حال پیشرفت قابل مشاهده است."