خلاصه ماشینی:
"دیدگاه:چالشهای اساسی در عرصه سیاستگذاری فرهنگی در ایران* مجله سیاست داخلی مقدمه: در دوره جدید با توجه به محدودیت منابع و امکانات و حرفهای شدن و سلطه نظام بوروکراتیک بر جامعه،یکی از راههای ساماندهی حیات اجتماعی و سیاسی در قالب سیاستگذاری با مرکزیت برنامهریزان و سیاستگذاران مورد توجه قرار گرفته است.
در نشست فعلی ما با این سوال روبرو هستیم که آیا جامعه ایرانی و نظام اداری موجود در آن با محدودیت منابع و حرفهای شدن روبرو میباشد که سیاستگذاری اصلیترین گام در آن باشد؟اگر دو اصل فوق (محدودیت منابع و تخصصگرایی زیاد)دو عنصر و دو ویژگی جامعه و نظام اداری کشور نیست،سیاستگذاری به چه معنایی است.
در ادامه به بعضی از این چالشها اشاهر میشود: 1-چالش اول ایجاد تناسب بین صورت اخلاقی و محتوای مادی جامعه ایرانی است.
با توجه به این چالش،با این سوال روبرو هستیم که"آیا اساسا در حوزه فرهنگ،عمل فرهنگی و سیاستگذاری فرهنگی ما،تضادگونه است و باید، تضادگونه باشد،یا آنکه تضادگونه است،اما باید توافقگونه،«سامان»یابد؟" مشکل،موقعی بیشتر خودنمایی میکند که بدون توجه به سابقه حیات تضادگونه و تزاحمی ایرانی،بر سازوکارهای توافقگونه و تعاملگرایانه بیش از حد معمول و واقعی تاکید میشود و این خود یک چالش عمده و اساسی است و گریبان بیشتر مدیران و سیاستمداران ایرانی را میگیرد.
نکتهای که در اینجا باید مورد توجه قرار داد آن است که اساسا«منطق عمل فرهنگی ما»منطق تضاد گونه است و نهایتا اگر بخواهیم به تجربه انقلاب و قبل از انقلاب برگردیم این است که تا حدود زیادی باید بپذیریم که وارد جهان معاصر شدهایم،و ما بخشی از جهان معاصر هستیم که صورت و ساحتی از جهان مدرن در جامعه ایرانی،استقرار پیدا کرده است."