چکیده:
تمایلات صوفیانه محمدشاه قاجار در میان شاهان قاجاری، بسیار اختصاصی است. بیشتر شاهان این سلسله به تعصباتی مذهبی مانوس بوده اند. با این حال به اقتضای ساخت خودکامه قدرت به ویژه تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه، استبداد رای و مطلق العنانی ویژگی مشترک رفتار سیاسی تمامشان بوده است. به همین دلیل محمدشاه در همان اوان سلطنتش یکی از شایسته ترین وزرای دوره قاجاری یعنی قائم مقام را به قتل رسانید. کاری که قبل از او فتحعلی شاه در خصوص اعتمادالدوله انجام داده بود و بعد از او ناصرالدین شاه در مورد امیرکبیر صورت داد؛ و به این ترتیب سنتی در وزیرکشی بنیان نهادند که ناصالح ترین وزیر مقتدر این دوره یعنی میرزاآقاخان نوری مستظهر به انگلیس، ضمانت ستاند که در صورت خبط و خیانت و عزل به هلاکت نرسد. در عین حال منش درویشی محمدشاه موجب شد صدارت 12 ساله باقی سلطنتش را به حاج میرزا آقاسی مطلوب و مراد و پیرش بسپارد، تا نه خود و نه دیگری جرات مخالفت با وی را نیابند. حاجی میرزا آقاسی برخلاف قائم مقام که از توان عظیمی در اداره کشور برخوردار بود، اصلا بسندگی در کار ملک داری نداشت. از این رو ایران از رهگذر این دو اقدام – عزل و قتل قائم مقام و نصب و تثبیت حاج میرزا آقاسی – به سرعت و شدت بیشتری در سراشیبی آغاز شده شاه پیشین حرکت کرد و واپس رفت. اما شخصیت حاج میرزا آقاسی یکسره بر خطا نیست و قضاوت درباره او به شفافیت بعضی وزرای دیگر نیست، چنان که قضاوت در خصوص محمدشاه به صراحت برخی شاهان دیگر قاجاری نیست. اینان بعضا از سوی اهل فن به خصوص آنان که بر منش و مشرب فردی و مسلکی معطوفند، مورد مدافعه نیز قرار گرفته اند. در این نوشتار بر پایه شواهد، جستاری در این زمینه در قالب مناسبات عمیق و پایداری که این دو با هم داشته اند و در پرتو و شعاع آن، ملک و ملت نادیده انگاشته می شده ، انجام پذیرفته است.
Soufist Inclinations of Muhammad Shah were special among Qajarid kings. Most of the king of this dynasty possessed some sort of religious bigotry. However، due to their despotic power structure specifically till the end of Nasser-al-Din Shah، the common political behavior of all of them used to be despotism and absolutism. As its aftermath، Muhammad Shah murdered Ghaem Magham Farahani، who was the most deserved minister of the Qajarids، at the beginning of his reign. This was what Fath-ali Shah did to Etemad-al Dollah before hin and what Naser-al Din hah did to Amir Kabir after him. They established a tradition of murdering ministers. Consequently، Mirza Agha Khan Nouri، who was the most undeserving minister with English inclinations، asked for a guarantee of his life in case of betrayal، wrongdoing and abdication. Thus Muhammad Shah’s Suffist manners made him choose his master and teacher Hajj Mirza Aghassi as his chancellor for the 12 remaining years of his reign in order not to let himself or the others to oppose him. Unlike Ghaem Magham، Hajj Mirza Aghassi was devoid of any abilities in managing a country. As a result of these two decisions – dismissing and then murdering Ghaem Magham and the assignment of Hajj Mirza Aghassi- the decline of the country on its path to backwardness، which started by the previous king، sped up. Hajj Mirza Aghassi’s character was not all to blame and can not be judged as clearly as the other ministers as we can not judge the character of Muhammad Sha’s character as the other kings. These two have been defended by those who believe in [Suffist] thoughts. In this article، I have embarked on explaining the deep and stable relationships between these two and their ignoring the country and its people.
خلاصه ماشینی:
"(6)از جمله اعتماد السلطنه درصدر التوریخ مینویسد:سنۀ هزار و دوسیت و شصت و یک،بساط عروسیاعلیحضرت اقدس همایون ناصر الدین شاه روحنافداره را که در آن وقت ولایت عهد داشت به حکم شاهنشاهغازی در باغ نگارستان فراهم آرند و هوا به شدت گرم بود،لهذا شاهنشاه غازی به حاجیمیرزا آقاسی که اورا مستجاب الدعوه شناخته بودند،دستخط کردند که از خداوند خواستار باش تا این هوای قلب السد سردشود تا بتوانیم در طهران امر عروسی را به پایان بریم،حاجی جواب دادند که انشاء الله چنین خواهد بود،ازقضا از ابتدای عروسی تا انتها که هفت شبانهروز بود چنان باد سردی وزید و هوای طهران خنک شد کهمردم متأذی شدند و محتاج به آتش گشتند،این قضیه را همه کس اذعان دارد و نقل میکند».
(12)«از این سوی چون حاجی میرزا آقاسی زشت میدانست که کسی اورا وزیر خطاب کند یا صدر اعظمخواند و رتبت خویش را در حضرت پادشاه برتر از این القاب میپنداشت و همی بر زبان داشت که چوننصرت پادشاه اسلام فرض است و مرا در خدمت محمدشاه عقیدتی به کمال باشد روزی چند زحمت اینخدمت بر خویش مینهم و دامن تقوای خویش به پلیدیهای دنیوی آلوده میسازم تا محمدخان زنگنهامیرنظام از آذربایجان برسد و زمام امور را به دست گیرد و پشت مناشیر پادشاه را چنانکه قانون وزیراناست خاتم نمینهاد و اهالی دول خارجه چون دانستند که حاجی میرزا لقب صدارت و وزارت را مکروهمیدارد او را شخص اول ایران خطاب کردند و این لقب را پسندیده داشت«لسان الملک سپهر،محمد تقی،ناسخ التواریخ قاجاریه،ج 2،به اهتمام جمشید کیانفر،انتشارات اساطیر،تهران 1377،ص 652-651."