چکیده:
مولانا محمد ابن حسام الدین حسن بن شمس الدین محمد قهستانی خوسفی،شاعر نامدار سدهء نهم هجری است. وی زندگی سادهای داشته،به دربار بیاعتنا بوده و از عرق جبین نان میخورده است. سفرهایی به چند روستای بیرجند و نیز هرات و مشهد الرضا علیه السلام داشته است. دارای سه پسر بوده و مزارش در روستای خوسف از توابع بیرجند است.
خلاصه ماشینی:
"از جمله در قصایدش که به«عجزیه» نامبردار شده است چنین میگوید: آسان بود امید بریدن ز دوستان گر با نبی و آل بود اتصال من هم قول مصطفی است که بعد از کتاب حق دست شما و دامن معصوم آل من سپس به دعا میخواهد که: یک لحظه از محبت اولاد مصطفی خالی مباد خاطر دانش سگال من شاعر بارها در قصاید مدحی،خود را به«حسان ثابت»مانند کرده است و بدین عنوان همیشه مباهات میکند؛چنانکه در قصیدهء غرایی که در مناقب حضرت امام زین العابدین علیه السلام سروده،چنین میگوید: غبار تربت حسان اگرچه باد ببرد کنون به مدح تو ابن حسام حسان است شگفت این است که دشمنان متعصب و دوستان جاهل،حب او را به خاندان پیامبر صلی الله علیه و اله و مولی علی علیه السلام و اولادش به کفر منسوب داشتهاند؛چنانکه در قصیدهء مشهورش به مطلع: ای رفته آستان تو رضوان به آستین جاروب فرش مسند تو زلف حور عین بدین امر اشاره کرده،چنین میگوید: نسبت به کفر میکندم خصم خاکسار حاشا،چه کفر؟کدام کفر؟و کدام دین گر نعت اهل بیت تو کفرست،کافرم هم آسمان گواه برین قول،هم زمین ابن حسام به علت اعتقاد راستین به اسلام و قرآن و انس زیادی که هم از جهت تلاوت و هم از جهت کتابت با آن کتاب عظیم و مجید آسمانی داشته و هم به سبب تسلط کافی بر احادیث و اخبار و قصص قرآن و سیره،در اشعار خود آیات زیادی را بهطور کامل و یا بخشی از آنها را درج کرده است و به قصص و روایات،تلمیحات و اشاراتی دارد."