خلاصه ماشینی:
"قرون وسطی توجه غرب مسیحی به اسلام و تحولات آن،از همان آغاز،ناشی از احساس رقابت و دشمنی بود که تا پایان قرون وسطی ادامه یافت و رگههایی از آن در آثار مطالعات شرقی دورههای بعد نیز،همچنان استمرار داشتنخستین کوشش علمی برای شناخت اسلام، ترجمه قرآن،کتاب مقدس مسلمانان به زبان لاتین بود که توسط"رابرت کتونی"در سال 1143 م و همزمان با حضور صلیبیان در شرق،انجام شد.
از نگاه او،غرب برای توسعه تمدنی خود به پروژه"دیگرسازی"همت گمارد و علی رغم ادعای واقعگرایی بیطرفانه در خدمت به اهداف علمی و دانشپژوهی،همواره میتوان بازنماییهای غلطی را نسبت به شرق یافت که راه را بر سلطه نظامی، جایگزینی فرهنگی و بهرهبرداری اقتصادی،هموار کرده است:سعید به ویژه معرفی اسلام توسط شرقشناسان را در کتاب خود بهطور گستردهای به نقد کشیده است.
سعید همچنین شرقشناسان معاصر خود را نیز مورد نقد قرار داد و از جمله با اشاره به"گوستاو فون گرو نباوم"که از چهرههای موثر بر تکوین شرقشناسی آمریکا بود، آثار او را درباره تمدن اسلامی،مملو از هرج و مرج و پیشداوریهای علمی نمای شرقشناسیهای انگلستان و فرانسه و ایتالیا میداند.
نقد کتاب شرقشناسی ادوارد سعید محدود به موارد ذکر شده نبود و دیگر اندیشمندان اروپایی همچون "برنارد لوئیس"استاد یهودی دانشگاه پرینستون آمریکا و از مطرحترین شرقشناسان انگلوساکسون که اندیشه و آثار او مورد نقد سعید قرار گرفته بود،کتاب سعید را عمدتا ایدئولوژیک دانسته و او را متهم میکند که به جای بحثهای علمی،سیاسی را وارد حوزه ادبیات دانشگاهی کرده است ماکسیم رودنسون مورخ نامدار فرانسوی که خود نیز از منتقدان شرقشناسی بود،"آلان روسیون"پژوهشگر فرانسوی و"کلیفورد گیرتس"پژوهشگر و پیشکسوت مردمشناسی معاصر،طی مقالاتی،کتاب سعید را از نگاه خود مورد نقد قرار دادند."