خلاصه ماشینی:
"ایشان با رد شیوه رایج تعریف انسان که وی را درون جامعه تعریف میکند، میگوید: «ما انسان را نه میتوانیم در فردیتش بفهمیم، نه در نوع بودنش و نه در جامعهاش؛ زیرا در رابطه با انسان با سه مفهوم «فرد»، «نوع» و «جامعه» روبهرو هستیم و رابطه بین این سه مفهوم غیرقابل تفکیک است؛ درحالیکه نشانه مدرنیسم و جامعه مدرن، تأکید بر تفکیک است».
در رد سه نظریه میگوید: «بر اساس مطالعات روانشناختی، در حال دقیقترین محاسبات ریاضی، بخشی از مغز ما که در آن سلولهای عاطفی فعالیت میکنند، وارد عمل میشوند؛ پس نمیتوان گفت انسان صددرصد منطقی است.
ابزارسازی هم تنها مربوط به انسان مدرن نیست؛ بلکه این قابلیت در انسانهای پیشین نیز بوده است».
به نظر من چیزی که انسانیت را به انسانیت بدل میکند، نظم و منطق و ماشینی بودن انسان نیست؛ بلکه یک نوع خلاف جریان شنا کردن انسان است که به انسانیت او شکل میدهد؛ چنانکه پیامبران همیشه خلاف جریان عمل میکردند»."