خلاصه ماشینی:
معنای اول فطری بودن خداشناسی نخست اینکه وی در مبانی خود از حقایق عقل و حقایق واقع سخن گفت و آنها را به معنای یکسان، فطری دانست؛ اما آیا قضیه «خدا وجود دارد» از همین قبیل است؟ لایبنیتز معتقد است میان دو نوع از حقایق یادشده، چهار تفاوت وجود دارد که براساس یکی از آنها، حقایق عقل، قلمرو امکان را شامل میشود؛ اما حقایق واقع، قلمرو وجود را؛ قلمرو امکان یعنی قلمرو امور نامتناقض؛ ازاینرو حقایق عقل، احکام وجودی نیستند و وجود، هیچ موضوعی را به استثنای قضیه «خدا وجود دارد» اثبات نمیکند.
دوم اینکه براساس نظریه منطقی لایبنیتز ـ که همه محمولات، بهصورت بالقوه در موضوع یک قضیه مندرج هستند ـ همه حقایق، از جمله قضیه «خدا وجود دارد»، از درون ذهن انسان میجوشد و قضیهای فطری و ذاتی برای عقل آدمی است و ذهن میتواند با تأمل درونی، به صدق این قضیه علم حاصل کند.
درحالیکه ملاصدرا خداشناسی فطری را، نه بهمعنای ساده آن (همانند لایبنیتز) بلکه بهمعنای علم حضوری دانست و دو استدلال برای اثبات آن آورد: در استدلال نخست، از اصالت وجود و این اصل که وجود هرچیز، همان حقیقت و هویت وابسته و فقر ذاتی او نسبت به حقتعالی است، استمداد گرفت و شأن اپیستمولوژیک مبدأ متعال را مبرهن ساخت؛ شأنی که با مبانی لایبنیتز قابل دستیابی نبود.
بررسی فرضیه انتخاب طبیعی کیث وارد بر این باور است که هدفمندی جهان، حاکی از وجود پروردگار است؛ زیرا بسیار بعید بهنظر میرسد که بتوان پیچیدگیهای جهان طبیعت را، که دارای طراحی بینظیر مهندسی است، فقط با استفاده از فرایندهای طبیعی، نظیر ماده، انتخاب طبیعی و جهشهای تصادفی توضیح داد.