خلاصه ماشینی:
"» «ترس و لرز»کتابی است درباره ایمان ابراهیم؛درباره اینکه چگونه ممکن است پدری پسرش را قربانی کند و به همین جهت شرحی از ماجرای عشق کیرکگور به رگینا هم هست و از همه بالاتر بیانی است از (به تصویر صفحه مراجعه شود) نسبت حقیقت و فرد.
او فراتر از اخلاق غایتی داشت که در مقابل آن اخلاق را معلق کرد«حال در جائی که عظمت قهرمان تراژدی در فضیلت اخلاقی او است،عظمت ابراهیم بواسطه فضیلتی کامل شخصی است»اما ابراهیم چرا چنین میکند؟«به خاطر خدا و به خاطر خودش و این دو مطلقا یکسانند»ابراهیم در عملش از کلی فراتر رفت و ازاینرو عمل او سنجشناپذیر است.
که میتوان کلی را، اخلاق را واسطه و قاعده را کنار نهاد و آنگاه بعنوان فرد در برابر خداوند ایستاد«بیان اخلاقی عمل ابراهیم این است که میخواست اسحاق را به قتل برساند،بیان مذهبی آن این است که میخواست اسحاق را قربانی کند،اما در همین تناقض،اضطرابی که میتواند انسان را بیخواب کند،نهفته است،اما ابراهیم بدون این اضطراب ابراهیم نیست».
اسحاق تنها فرزند و فرزند موعود او بود که پس از هفتاد سال انتظار به او رسیده بود و حال باید او را قربانی کند و«در این حال باید او را اگر ممکن است باز هم بیشتر دوست بدارد»و فقط در این هنگام است که میتواند او را قربانی کند،قربانی کردن یعنی دوست داشتن در منتهی درجه و ترک متعلق دوست داشتن.
اما همینکه او خود را به زبان کلی ترجمه کند دیگر فرد نیست«او سخن نمیگوید زیرا زندگیاش کتابی است در ضبط الهی که ما یملک عمومی نمیشود»او باید خود این راه را طی کند،بی همراه،بیهمسخن اوست و تنهایی ابدیاش."