چکیده:
در این مقاله ضمن پذیرش و تأکید بر این نظر که هدف آفریننده، تشبیه، تمکن ادراک
کلی آن در ذهن است، طبقهبندی عناصر و ارکان تشبیه نیز امری لازم شمرده شده و به
رابطه تشبیه متعدد و مرکب و تمثیل پرداخته است و با این نظر مخالفت شده که جایگاه
بحث درباره تشبیه متعدد دانش بدیع است و سرانجام گفته شده که ریشه همه این مفاهیم و
نامهای مختلف در تشابه است لیکن از نظر علمای نقد برای طبقهبندی، ایجاد جداول،
قالبها و تقسیمبندیها غیرقابل اجتناب بوده است و این امر ذهن شاهر و هنرمند را
محدود نمیکند، بلکه طبقهبندی علمای نقد و بلاغت را ممکن میسازد زیرا که از اهداف
اولیه هر دانشی طبقهبندی دقیق و مناسب عناصر و ارکان و اجزاست.
خلاصه ماشینی:
"چکیده: در این مقاله ضمن پذیرش و تأکید بر این نظر که هدف آفریننده، تشبیه، تمکن ادراک کلی آن در ذهن است، طبقهبندی عناصر و ارکان تشبیه نیز امری لازم شمرده شده و به رابطه تشبیه متعدد و مرکب و تمثیل پرداخته است و با این نظر مخالفت شده که جایگاه بحث درباره تشبیه متعدد دانش بدیع است و سرانجام گفته شده که ریشه همه این مفاهیم و نامهای مختلف در تشابه است لیکن از نظر علمای نقد برای طبقهبندی، ایجاد جداول، قالبها و تقسیمبندیها غیرقابل اجتناب بوده است و این امر ذهن شاهر و هنرمند را محدود نمیکند، بلکه طبقهبندی علمای نقد و بلاغت را ممکن میسازد زیرا که از اهداف اولیه هر دانشی طبقهبندی دقیق و مناسب عناصر و ارکان و اجزاست.
چگونه میتوان تعدد تشابیه را بویژه آنگاه که مرجع آنها یک انسان و بهطور کلی یک حیوان یا عشقی، اندوهی و خلاصه یک واحد نفسانی و کایناتی باشد بسادگی پذیرفت و این اوصاف را از هم جدا و مجرد دانست، حال آنکه هیچ امر و احساسی مجرد نیست که با احساسهای مجاور در کلام و در پیشگاه ذهن ترکیبساز، تلفیق و ترکیب نپذیرد و اینجاست که بیشتر تشبیههای متعدد چنانکه یاد شد از قلمرو تشبیه مرکب سر در میآورد؛بویژه در آرای کسانی چون عبد القاهر جرجانی آنجا که از اعجاز قرآن سخن میگوید."