خلاصه ماشینی:
راقم این سطور،خود،در همان روزهای اولی که در دهۀ پنجاه شمسی توسط شهید دکتر سید رضا پاکنژاد(نویسندۀ سلسله آثار ارزشمند اولین دانشگاه و آخرین پیامبر و مظلومی گمشده در سقیفه)با مرحوم لنکرانیآشنا شدم و از وی نزد پدرم(حجة الاسلام حاج شیخ محمد ابو الحسنی)یاد کردم،پدرم که خود از طرفدارانجدی مرحوم امام خمینی بود گفت:بلی،آقای لنکرانی در جلسات آقایان علما در منزل حاج شیخ حسنعلیمی(از علمای وارستۀ غرب تهران)شرکت میکنند و بسیار علاقهمند به آیت الله خمینی و هوادار ایشانهستند.
در همان سال،مطلب زیر رابه یکی از دوستان خویش املا کرده و به خط خود روی آن اصلاحاتی انجام داده است: از حدود سی و هفت سال پیش که صدور کتاب کشف اسرار از ناحیۀ رهبرعظیم الشأن عالم اسلام،آیت الله العظمی،نایب الامام،حضرت امام خمینی روحیفداه،مایه و مبدأ توجه و علقۀ شدید دائم التزایدم نسبت به ایشان شده است،تا بهحال موضع بدون فترتم،و جد و جهدم در مورد مجاهدات حضرت ایشان در راهحکومت اسلامی و توسعۀ آن خیلی روشن است،و چون همواره گفته و میگویمکه،من به ایمان ایشان ایمان دارم و هیچگونه فرصتی را هم در راه این وظیفۀ اسلامیو تقویت آن در حد اعلای امکاناتم از طرق عدیده از دست نداده و با وجود ضعفمزاج و ناتوانی شدید جسمی،بعون الله تعالی آن را از طرق متنوعه ادامه خواهم داد.
به گفتۀ جناب تهرانی:آقای لنکرانی نسبت به حفظ و رعایت اصول و مبانی تشیع،حساس بود و یادم هستکه آنجا بین ایشان و یکی از روحانیون جوان مجلس،درگیری شدید لفظی پیش آمد؛زیرا آن شخص راجع بهبعضی از مطالبی که به ائمۀ معصومین سلام الله علیهم اجمعین و ولایت آنان ارتباط پیدا میکند با نظر تسامحو،به اصطلاح،سعۀ مشرب نگاه و برخورد میکرد و این امر سبب واکنش تند آقای لنکرانی شده و گفت:آقا،این حرفی که شما میزنید چنانچه اجرا شود دیگر تشیعی باقی نخواهد ماند.