چکیده:
حضرت محمد(ص) در حدیثی مشهور، از زن، عطر و نماز به عنوان سه محبوب دنیایی خویش یاد کرده اند. این حدیث رمزگونه برای عارفان نازک خیال دستمایه ای قرار می گیرد تا تعابیری گوناگون بر اساس پسندها و سلیقه های خود از آن عرضه نمایند. آنان در تاویل های خود از این حدیث، به انگیزه حب ، علت آن و ترجیح یکی از محبوب ها بر دیگری اشاره کرده اند و علاوه بر اینها، آن را مستمسکی برای اظهار اشتیاق و میل به زن، همسرگزینی و ... قرار داده اند. در بررسی تاریخی نظرگاه های عارفان در مورد این حدیث، تحول دیدگاه آنان از تصوف زهدآمیز و ترک تعلقات و بریدن از ماسوی الله از جمله زن تا عرفان عشق انگیز و مبتنی بر محبت نسبت به همه مخلوقات و ...، زن به عنوان مظهر جمال حق دیده می شود. این نوشتار ضمن بیان نظرگاه های متفاوت و جالب عارفان در مورد این حدیث، به این نتیجه می رسد که هر یک از اجزاء سه گانه این حدیث، حضرت محمد(ص) را به حق نزدیک می ساخته و در واقع دلبستگی آن حضرت به زن، عطر و نماز همان دلبستگی به خداوند بوده است
خلاصه ماشینی:
"نکته جالب توجه در اندیشههای غزالی در تفسیر دوگانهای است که از این حدیث در جلدهای دوم(ربع عادات)و چهارم(ربع منجیات)کتاب احیاء علوم الدین عرضه میکند و بیانگر سیر تکاملی اندیشههای عرفانی اوست؛چرا که در جلد دوم میگوید حضرت نماز را از آنجا که حرکتی بدنی است از امور دنیایی به شمار آورده؛حال آنکه در جلد چهارم آنگاه که باورهای عرفانی خود او به مراحل تکامل و تعالی نزدیک شده است،بر این نکته تأکید دارد که نماز با حواس ظاهر قابل ادراک نیست.
عرفا پس از آنکه با علتیابی محبت حضرت،ساحت وجودی ایشان را از تعلقهای دنیوی مبرا میدانند،به تفسیر این سخن میپردازند و هریک با نگاهی ذوقی و بر اساس یافتههای ذهنی خود به آن مینگرند: شهاب الدین احمد سمعانی پس از آنکه به حیات ظاهری و باطنی حضرت یعنی حیات بشری(گذرا و دارای نهایت)و حیات نبوی(ناگذر،مداوم و بینهایت)اشاره میکند،به ذکر این نکته میپردازد که وحی(سر الهی)در خلوت غار به محمد(ص)فرود میآمده،آنگاه که خلوت غار را بدرود میگوید و دعوت را علنی و آشکار میسازد،باید که بازخلوتی6داشته باشد تا دور از زحمت خلق،وحی بدو نازل گردد.
نظریه ابن عربی را میتوان در نمودار زیر آشکار ساخت: (به تصویر صفحه مراجعه شود) نیروی جاذبۀ زن برای مرد در سیر صعودی تکامل و شهود حق یکیدیگر از شارحان غیر ایرانی،نظام الدین اولیا،(از عرفای بزرگ دهلی نو)در تعبیری که از این کلام رسول خدا عرضه کرده،بر این اندیشه است که کنایه«روشنی چشم من»در این حدیث منظور حضرت فاطمه زهرا-سلام الله علیها-بوده،آن هنگام که به نماز میایستاده و به عبادت و راز و نیاز با خدای متعال مشغول میشده است."