چکیده:
بحث انتساب صفات به خدا و چگونگی و چرایی آن از دغدغههای جدی دو حوزه کلام و فلسفه است.این مسأله در بخش الهیات به معنای اخص،شکل جدیتری به خود میگیرد؛زیرا این بحث از یک سو به موضوع مدلهای آفرینش ارتباط پیدا میکند و از سوی دیگر ایده خدا را در نزد معتقدان واضح میسازد.ابن سینا فیلسوف مسلمان با هر دو دغدغه به این بحث پرداخته و از این حیث شبیهی افلوطین فیلسوف تأثیرگذار مغرب زمین عمل نموده است.تا آنجا که وقتی سخن از مدلهای آفرینش نظریه صدور به میان میآید،افلوطین از غرب و ابن سینا از شرق در اذهان تداعی میشود.این مقاله در پی آن است تا نشان دهد که در تبیین نظریه صدور ابن سینا کدامیک از صفات خدا به کار میآیند و در نمونه افلوطینی آن از چه صفاتی تحذیر میشود و ابن سینا در این مسأله و انتساب بعضی از صفات به خدا تا چه اندازه متأثر از مدل افلوطینی است.با بررسی پارهای از باورها و اعتقادات فارابی،فارابی به عنوان واسطه انتقال برخی از مفاهیم افلوطینی به ابن سینا معلوم میشود که با وجود شباهتهای کلی میان افلوطین و ابن سینا در مورد بعضی صفات علت اولی و مدل صدور موجودات از او،تفاوتهای اساسی میان این دو فیلسوف وجود دارد که نمونه آن توجیه ابن سینا از صدور براساس انتساب صفات عقل،وجود و حیات به خدا است که افلوطین در نظریه خود از آنها تحذیر میکرده است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین در مسأله دوازدهم از موارد اختلافی در همان کتاب(همو،ص 601)خصوصیاتی را از قول افلوطین و به زعم او،ارسطو،نقل میکند که آنها نیز در تصویر صفاتی ابن سینا از خدا مشهودند،از جمله مباین بودن خدا با ماسوی و عدم مناسبت و مشاکلت و مشابهت حقیقی و حتی مجازی خدا با ماسوای خودش در صفات به طور کلی،و موجد بودن خدا برای این عالم و جمیع آنچه در آن است،همچنین عدم رهیابی تبدل و تغیر به ذات متفرد حق به دلیل باقی بودن او و عدم بقا موجودات دیگر.
بنابر اعتقاد وی نخستین صادر برای سبب خود نه سببیت دارد و نه غایت اوست و نه کمالی را متوجه سبب او خود مینماید(همو،ص 84)این نوع بینش نسبت به صدور تا حد زیادی با نگرش افلوطینی در این خصوص مطابقت دارد؛زیرا افلوطین نیز در اثولوجیا وقتی در ابداع شیء تام یا عقل از واحد سخن میگوید همین فقره را مورد تأکید قرار میدهد1(افلوطین،8731،ص 082).
حال چگونه است که افلوطین در نظریه صدور خویش خدا را علت اولی و مبدع اشیا میداند، اما نمیخواهد قبول کند که این علت باید تقدم در وجود داشته باشد و به گمان او زیبنده او نیست که وصف«وجود»به آن داده شود یا چگونه میتوان صدور را توجیه کرد درحالیکه نباید پذیرفت این صدور نشأت گرفته از عقل است؟از نظر افلوطین، صدور چیزی جز ابداع نیست1(افلوطین،8731،ص 892)؛این در حالی است که در صدور سینایی صفات خدا به ویژه صفت علم،نقش اصلی را دارند نظریه صدور سینایی که مراتبش تا اندازهای با مراتب افلوطینی مطابقت میکند،بر اساس تعقل خدا شکل میبندد و اساسا بدون نسبت عقل توجیهی برای آن نیست."