چکیده:
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی نموداری از ضمیر مشترک مردم ایران و شعر
او عصاره فرهنگ ایران است.این شاعر بزرگ را میتوان سخنگوی فارسی زبانان در همه
اعصار پس از وی دانست.بنابراین، آنچه در شعر او درباره هر موضوعی آمده باشد،
میتواند باور همگانی ایرانیان نسبت به آن موضوع تلقی شود.شهر تاریخی اصفهان و
شاهرگ حیاتی آن زایندهرود، جایگاه ویژهای در دیوان حافظ دارد که تاکنون کمتر بدان
توجه شده است.دراین گفتار علاون براین مطلب به پیوند حافظ و اصفهان از طریق انتساب
نیاکان او به شهر و تأثیر یافتن شعر او از آثار جمال الدین محمد بن عبد الرزاق
اصفهانی و فرزندش کمال الدین اسمعیل و نیز مفهوم کلمه عراق در دیوان لسان الغیب
خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
دراین گفتار علاون براین مطلب به پیوند حافظ و اصفهان از طریق انتساب نیاکان او به شهر و تأثیر یافتن شعر او از آثار جمال الدین محمد بن عبد الرزاق اصفهانی و فرزندش کمال الدین اسمعیل و نیز مفهوم کلمه عراق در دیوان لسان الغیب خواهیم پرداخت.
آن غزل چنین است: روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد کام از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد گرچه یاران فارغاند از یاد من از من ایشان را هزاران یاد باد مبتلا گشتم دراین بند و بلا کوشش آن حقگذار یاد باد گرچه صد رود است در چشمم مدام زندهرود و باغکاران یاد باد راز حافظ بعد ازین ناگفته ماند ای دریغا رازداران یاد باد (5/ص 71) مرحوم دکتر قاسم غنی در یادداشتهای خود در حواشی دیوان حافظ، که حاصل مذاکرات او با علامه قزوینی درباره اشعار حافظ است، مینویسد:«از این شعر استنباط شده که خواجه به اصفهان رفته بود و لغت«یاد باد»حکایت از دیدن میکند، بلکه صریح و بدون شک است(12/ص 54).
بیت دیگری که حافظ درآن از زندهرود نام میبرد بدین گونه است: خود در زندهرود انداز و می نوش به گلبانگ جوانان عراقی (5/ص 322) چنانکه دیده میشود دراین بیت از اصفهان با لفظ عراق یاد شده است که در چند بیت دیگر نیز بههمین گونه است، بدین سبب توضیحی دراین باره در اینجا لازم بهنظر میرسد.
5-حافظ شیرازی، دیوان حافظ، به تصحیح محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، انتشارات وزارت فرهنگ، تهران، 1320.