چکیده:
اندیشهء مقابله با جرم هم متضمن توجبه چرایی و ضرورت اصل این کار بوده و هم توجیه مجازات و کارکردهایش در توجیه مجازات،نظریهی«بازدارندگی مجازات»یکی از کهنترین آنهاست،نظریهای که از آغاز تاکنون ارعاب و عبرت انگیزی را به عنوان غایت اعمال مجازات معرفی نموده و با تمرکز بر این بعد از مجازات و ایجاد هراس و واهمه در اذهان عمومی،در پی مقابله با انگیزهها و وسوسههای مجرمانه و در نهایت تقلیل نرخ واقعی جرایم و برقراری امنیت اجتماع بوده است.در این مقاله ابتدا به اختصار اهداف مجازات و سپس به شرح «نظریهی بازدارندگی مجازات»پرداخته شده و آنگاه تاریخچهی پیدایش این تئوری و انتقادات وارده بر آن مورد بررسی قرار گرفت.در پایان،از نتایج تئوری مزبور و همچنین ابزارهای مکمل از حیث عملی و نه در چارچوب نظری و فلسفی سخن به بیان آمد.
خلاصه ماشینی:
"در توضیح مطلب،باید یادآور شد،علیرغم آنکه نظریهی بازدارندگی مجازات از جامعیتی چند در برخی ابعاد برخوردار است،اما به کمبودها و خلاءهایی نیز مبتلا میباشد و دقیقا به همین دلیل است که از ابتدای شکلگیری خود تاکنون با انتقاداتی بعضا مهم مواجه گردیده است؛انتقاداتی که در بسیاری از موارد به جا و به حق بوده است،لذا توجه به آنها در مسیر درک بهتر تئوری مزبور و همچنین کوشش جهت اصلاح آن مفید است: 1-برخی از نویسندگان را باور بر اینست که هیچگونه تاثیر عام و خاص بازدارندهای را نمیتوان برای ضمانت اجراهای کیفری قائل شد و شاهد مدعای آنان نیز عدم کاهش نرخ بزهکاری متعاقب اعمال مجازاتهاست؛یعنی این دسته معتقدند که میزان سر سامآوور ارتکاب جرم و بویژه نرخ افزونتر تکرار جرم،بیانگر عدم توفیق مجازات یا تهدید به مجازات در تقلیل بزهکاری در سطح جامعه است و همین امر باعث دروغ پنداشته شدن تئوری مذکور از سوی عدهای از دیدگاه تاریخی و منطقی شده است،به طوری که به عنوان نمونه نویسندگان مکتب تحققی بیان داشتهاند که مجازات نه موجب ارعاب مجرم است و نه تاثیر ارعابی بر دیگران دارد(غلامی،1381،ص 87)."