چکیده:
دراین مقاله کوتاه ومختصر اینجانب در ابتدا سعی کردم به واژه خلود در مفردات راغب پرداخته وتمام آیاتی که واژه «خلد»به عنوان ریشه سه حرفی در آن بکار رفته را در تفاسیر مجمع البیان و المیزان مورد توجه قرار داده و نکات مهم را در مقاله متذکر شوم و سپس با مطالعهکتابهایی در خصوص مسئله معاد وحیات پس از مرگ وتناسب اعمال با پاداش و مجازات اجمالا به تبیین موضوع خلود بپردازم
خلاصه ماشینی:
"در انسان آرزو و میل به جاودانه شدن وجود دارد چون همزمان که از قوای مادی و جسمانی او کاسته میشود بر جسم لطیف برزخی او افزوده میشود و قوای معنوی او نیز زیاد میشود، مثلا بیشتر تراوشات عقلی و ذهنی در نیمه دوم عمر صورت میگیرد نه در طفولیت و خردسالی،و انسان به تعبیر قرآن نظام عملی خویش را بر اساس ایمان و عمل صالح قرار میدهد و همه ٔ اینها حکایت از نوعی قابلیت برای جاویدان ماندن است و این مسئله از بعد غیر مادی انسان حکایت میکند.
طبق نظر ایشان اینکه خداوند در قرآن میفرماید:خالدین فیها،منظور همین نکته است یعنی بعد از پایان عذاب دچار انس با آن شده ودیگر رنج و تعبی احساس نمیکنند و در واقع موافق و ملایم باجوهر ذات وفطرت ایشان میشود،چون عذاب موقعی معنا دارد که مخالف فطرت و ذات انسان باشد و وقتی انسان به محیطی انس گرفت دیگر عذاب در آن محیط معنا ندارد البته گروهی هم معتقد ند که جهنمیان پس از پایان عذابشان به بهشت میروند تا جایی که دیگر احدی از افراد بشر در جهنم باقی نمیماند وخداوند برای جهنم افرادی که شایسته ٔ آنند میآفریند تا در آنجا«خالدین فیها»بمانند.
و خداوند نیز وعدههایی به انسان میدهد که قابل درک و فهم اوست،لذا با توجه به بازسازی بدنها در روز قیامت وبا توجه به اینکه خود خداوند هم فرموده:ذرهای از عمل خیر شما و ذرهای از عمل شر شما بدون پاسخ نمیماند،حال این سئوال مطرح میشود آیا اگر کسی گناهی مرتکب شده به همان اندازه عذاب می بیند ؟اگر کس دروغی گفته،خداوند که در مقام داوری نشسته برای این دروغ چقدر عذاب تعیین میکند ؟ نظر اینجانب بر این است که تناسب اعمال راخود خداوند با ملاکها و معیارهای خود میسنجد نه بر اساس آنچه ملاک و معیار دنیایی ماست."