چکیده:
نویسنده با تأمل در شماری از آیات به این نکته دست یافته که یکی از قالبهای بیان و استدلال در قرآن مجید مقایسه بین دو امر است که حسن و قبح آن دو روشن میباشد. این آیات با تمثیل و گاه استفهام همراه است،و با حفظ بلاغت و شیوایی زبان،استدلالی قوی و پذیرفتنی دارد که پیام الهی را ابلاغ میکند.
Concentrating on a number of the verses of the Qur'an، the writer has figured out that one of the patterns for expression and argumentation in the Qur'an is comparing two issues whose good and evil are not clear. These verses come along with allegories and، sometimes، interrogations; and، while retaining the rhetorical excellence and lingual eloquence، they have strong and acceptable argument to deliver the divine message.
خلاصه ماشینی:
دیر زمانی است که آیاتی از کلام الله توجه نویسنده را جلب کرده که برای بیان مطلب به مقایسهء دو صفت یا دو مخلوق یا دو گونه رفتار میپردازد،و نتیجهگیری را به وجدان و داور درونی خواننده وامیگذارد،تا خود دربارهء آن مقایسه و آنچه استنباط کرده حکم کند.
به تصریح علامه طباطبایی این آیات مثلهایی است برای نشان دادن حال کافر و پیامد اعمالش5،که حقایق را نمیبیند و در ظلمت انکار به سر میبرد،و حال مؤمن که بینادل و آگاه است،و در فضای نورانی ایمان زندگی میکند،و برطبق عقیدهء صحیح و نور ایمان اعمال صالح از او سر میزند.
2. همانند مقایسه و استدلالی که در آیات مذکور آمده،در چند آیهء پیاپی از سورهء فاطر نیز دیده میشود: و ما یستوی الأعمی و البصیر*و لا الظلمات و النور*و لا الظل و لا الحرور*و ما یستوی الأحیاء و لا الأموات إن الله یسمع من یشاء و ما أنت بمسمع من فی القبور*ان انت الا نذیر 6(فاطر 91/53- (1)بگو آیا نابینا و بینا مساویاند؟پس چرا نمیاندیشید؟(ترجمه آیات از:آیة الله مکارم شیرازی،قرآن حکیم،انتشارات تابان(چاپ چهارم).
در آیات نقل شده چهار مثال و مقایسه برای حال و اعمال مؤمن و کافر ذکر شده، همچون تابلوی که حال درون و رفتار بیرون این دو گونه انسان را ارائه میدهد:بینا و نابینا، نور و تاریکی،سایهء آرامشبخش و باد سوزان،و بالأخره زنده و مرده.
تأمل در آیات نقل شده نشان میدهد که «جعل»خدای عادل این است که گناهکار و مفسد مانند مؤمن نکوکردار نباشد،این واقعیتی است معلوم،اما انسان ظاهر بین که دایرهء دید و داوریاش از محدودهء 05-06 سال فراتر نمیرود،نمیتواند این واقعیت را درک کند،لذا به او هشدار داده میشود شما را چه شده؟چگونه حکم میکنید؟چه بد قضاوت میکنید اگر در این پندار باشید که گناهکاران و صالحان برابراند.