چکیده:
در این مقاله، نخست نظریه معنیشناسی پیش الگویی، در مقایسه و تقابل با پیشینه
خود، نظریه معنیشناسی مؤلفهای که ریشه در رویکرد کلاسیک ارسطویی، به مقولهبندی
دارد؛مورد بررسی قرار خواهد گرفت و کاربست هریک از این دو نظریه در زبانپژوهی، به
ویژه در مطالعه مؤلفههای زبان، همچون آواشناسی و معنیشناسی همچنین آموزش زبان
نموده خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"این بحثها را سلسلهای از آزمونهای تجربی، که بنیانهای نظریه کلاسیک مقولهبندی ارسطویی را به صورت جدی به چالش گرفته و در بخشهای آینده به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد، باعث آمده است؛اما به پرسش گرفتن و پیشبینی بسیاری از نابسندگیهای رویکرد کلاسیک را در بخشی از کتاب بررسیهای فلسفی 37 که در سال 1945 به پایان رسیده است؛به لودویگ ویتگنشتاین فیلسوف آلمانی، نسبت میدهند، مثال کلاسیک شده ویتگنشتاین، تعریف واژهبازی 38 است این واژه از بازی ورق، بازی با توپ، شطرنج و بسیاری دیگر را در برمیگیرد تا بازیهای المپیک که به اعتقاد او اعضای این مقوله واجد شماری از ویژگیهای مشترک نیستند.
پیشبینی او این بود کهگروهی که به آنان جملههای پیشالگویی آموزش داده شده، باید جملات مجهول بیشتری تولید کنند(26:1980)نتایج آزمون، پیشبینی او را تأیید کرد و حتی نشان داد کهفاعل روساختی جانداردر پیشالگوی مجهول مرکزیتر است و تأثیر بیشتری دارد تافعل حرکتی؛بنابراین، آزمون دوویلیه این ادعا را که اطلاعات نحوی ممکن است، از راه طرحهای پیشالگویی در ذهن ذخیره شود، تقویت میکند.
نخست نظریه رقیب این شاخه از زبانپژوهی، یعنی معنیشناسی کلاسیک مشخصه بنیاد یا مؤلفهای و خاستگاه فلسفی ارسطویی آن و همچنین کاربست آن در سایر شاخههای زبانشناسی، مورد بحث قرار گرفت و سپس نظریه متأخرتر معنیشناسی پیشالگویی و آبشخور فلسفی آن یعنی آرای ویتگنشتاین معرفی گردید و پیاده کرد آن در شاخههای دیگر زبانشناسی همچون آواشناسی و یادگیری زبان باز نموده شد."