چکیده:
تخمین کارایی فنی صنعت بانکداری در ایران
ختایی محمود,عابدی فر پژمان
این پژوهش به دنبال برآوردکارآیی فنی صنعت بانکداری ایران و تشخیص عوامل موثر بر آن است. برای این منظور روش تابع مرزی تصادفی به کار گرفته می شود. مدل های مورد استفاده در این پژوهش، مدل ناکارآیی متغیر با زمان بیتیس و کولی(1992) و مدل ناکارآیی بیتیس و کولی (1995) است. داده های مورد بررسی آمار و ارقام ده بانک کشور برای دوره زمانی 1376- 1367 است. در تابع تولید مورد تخمین، حجم تسهیلات اعطایی به بخش خصوصی ستاده بانک و تعداد کارکنان، دارایی های ثابت، حجم سپرده های قرض الحسنه، سرمایه گذاری و سایر سپرده های بخش خصوصی همراه با زمان نهاده های بانک هستند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که کارآیی فنی صنعت بانکداری ایران با استفاده از مدل یک 79.8% و طبق مدل دو، 78.3% است. در ضمن به نظر می رسد، کارآیی فنی رابطه مستقیمی با نوع بانک، ابعاد بانک و نسبت شعبه های مستقر در تهران دارد و همچنین با نسبت تسهیلات اعطایی در قالب مضاربه و مشارکت مدنی و به کارگیری نیروی کار با تحصیلات حداقل لیسانس، رابطه عکس دارد.
خلاصه ماشینی:
"پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که صنعت بانکداری ایران در دورۀ مورد بررسی تاچه میزان در اعطای تسهیلات کارآیی داشته است؟و یا به عبارت دیگر تا چه میزان اعطای تسهیلات کهلازمۀ سرمایهگذاری و رشد اقتصادی است،با توجه به همین سطح از نهادهها قابل افزایش است؟علاوهبر این،پژوهش حاضر،ضمن مشخص کردن نهادهها و فرم تبعی تابع تولید بانک در اعطای تسهیلات بهبخش خصوصی،به چگونگی اثرگذاری متغیرهای مؤثر بر کارآیی فنی صنعت بانکداری ایران میپردازد.
در حالی که روشاقتصادسنجی میتواند عوامل تصادفی را در نظر بگیرد،اما این روش یک فرم تبعی واضح و شاید بیش ازحد محدودکنندهای را برای فنآوری مشخص کرده،همچنین توزیع معینی را برای جزء ناکارآیی تعریف(1)- Efficiency Concept (2)- Farell (3)- Debreu (4)- Koopmans (5)- Technical Efficiency (6)- Allocative Efficiency (7)- Total Economic Efficiency (8)- Frontier Models (9)- Data Envelopment Analysis میکند.
این مدل را میتوان بهصورت زیر تشریح کرد: (1)(به تصویر صفحه مراجعه شود)(1)- Compound Error Term (2)- Statistical Noise (3)- One-side Disturbance (4)- Panel Data (5)- Stochastic Frontier Production Function (6)- Aigner,Lovell and Schmidt (7)- Meeusen and Van den Brock (8)- Cross-Sectional Data که در آن: Yi?
،رابطۀ ابعاد بانک را با کارآیی فنی مشخص خواهد کرد؛به این معنی که آیا افزایش سرمایۀبانکها و تشکیل بانکهای بزرگ در صنعت بانکداری ایران،استفاده از منابع در ارایه خدمات بانکی را،(که در اینجا تسهیلات اعتباری است)بهبود میبخشد یا نه؟این متغیر میتواند توجیهی دیگر باشد برایدرخواست مدیران بانکها از دولت،مبنی بر افزایش سرمایه بانکها به منظور رسیدن به استاندارد بینالمللی نسبت کفایت سرمایه که در عملیات بین المللی از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ متغیر Z3?"