چکیده:
رسالت بنیادین دیپلماسی،مدیریت بر روابط میان کشورها و نیز روابط بین کشورها و سایر بازیگران بین المللی بوده است.از منظر حکومتها دیپلماسی در ارتباط با ارائه توصیه،شکل دادن و اجرای سیاست خارجی است.دیپلماسی عمومی برجسته کردن و ارائه منافع ملی بوسیله اطلاعرسانی، درگیرسازی و تحت تاثیر قرار دادن مردم در سراسر جهان است.دیپلماسی عمومی،تغییری است در دیپلماسی که تحت تاثیر جهانی شدن بر قدرت صورت گرفته است.دیپلماسی عمومی مانند سایر مفاهیم و نظریهها یک شبه ایجاد نشده و سیر تکاملی را طی کرده تا به این مراحل رسیده است.واژه دیپلماسی عمومی به تازگی وارد واژگان سیاسی شده است.با وجود اینکه این اصطلاح دست کم به مدت سی سال توسط متخصصان به کار برده شده،پیش از این به عنوان تبلیغات،پروپاگاندا،اطلاع رسانی بین المللی و برنامههای فرهنگی بیان و اجرا میشده است.ورود آن به ادبیات سیاسی کشورمان بسیار نو ظهور و تازه است.اما این تازه وارد با توجه به وضعیت کشورمان در دنیای کنونی از اهمیت دو چندانی برخوردار است.به همین دلیل شناخت جوانب و مختصات آن در ادبیات غرب برای ما دارای اهمیت وافری است.این مقاله به دنبال آن است تا مهمترین تعاریفی که در گذر زمان از این واژه شده است را ارائه دهد و جوانب و بدیلهای آن را معرفی کند.البته باید متذکر شد که محققینی که پیش از این در این حوزه کار کردهاند تعاریفی را ارائه نمودهاند.مقاله حاضر سعی کرده است تا تمام تعاریف اساسی را بیان کند و در اختیار علاقهمندان این حوزه قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"«دیپلماسی عمومی در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بین الملل که در سال 1985 توسط وزارت خارجه امریکا منتشرشده این چنین تعریف شده است:«دیپلماسی عمومی به برنامههای تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاعرسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است؛ابزار اصلی آن نیز انتشار متن،تصاویر متحرک،مبادلات فرهنگی،رادیو و تلویزیون[و اینترنت]است»(سبیلان، 1383).
اما ملتها زمانی به جنگ وارد میشوند که بازدارندگی با شکست مواجه شده است یا به خاطر پیگیری منافع ملیشان از طریق زور است،آنها مجبورند از هروسیله و سلاحی که در دسترسشان قرار دارد برای پیروزی استفاده کنند و این شامل ابزارهای روانی است که ادراکات انسانی را در طیف وسیع آن مورد هدف قرار میدهد و تلاش میکند تا این ادراکات را در میدان نبرد و پشت جبهه تغییر دهد (Taylor,2007) .
جامعه بین المللی در دیدگاه این گروه از اندیشمندان عبارت است از«گروهی از دولتها(یا جوامع مستقل سیاسی)که نه تنها یک نظام را تشکیل میدهد بلکه از طریق گفتگو و توافق،قواعد و نهادهای مشترکی را برای رفتار و روابط ایجاد کردهاند و منافع خود را در حفظ این ترتیبات تشخیص دادهاند»؛اگرچه نظام بین المللی فراتر از نظام ملی-که مبتنی بر هویت مشترک در قلمرو مرزهای مشخص است-تلقی میشود ولی دارای هنجارها،قوانین،قواعد نانوشته،روالهای حقوقی و در واقع فرهنگهای دیپلماتیک و تجاری میباشد که در عمل مورد قبول تمام کسانی است که در محیط نظام بین المللی فعالیت میکنند."