چکیده:
جامعه مدنی یا دموکراسیخواهی پس از انقلابهای استقلالطلبانه مهمترین جنبش اجتماعی جامعه آفریقایی پس از دوران استعمار،و بهویژه در چند دهه اخیر را به وجود آورده است.اگرچه تفسیرهای متفاوتی از جامعه مدنی آفریقایی وجود دارد،اما،دو تعبیر از جامعه مدنی بیشتر از سایر تعابیر در گفتمانهای سیاسی آفریقا پذیرفته شده است:جامعه مدنی سنتی و جامعه مدنی مدرن.
در حالی که جامعه مدنی سنتی به منزله قدرت مخالف دولت شناخته میشود،منظور از جامعه مدنی مدرن تأسیس انواع نهادها و سازمانهای مدنی با کارکردهای حقوقی،حمایتی،اقتصادی و اجتماعی است که سه وظیفه مهم به عهده دارد:الف)از حقوق شهروندان در برابر دولت دفاع میکند.ب)بر عملکرد دولت نظارت دارد و ج)قدرت دولت را در حوزه اجتماعی محدود میکند.با وجود اینکه جامعه مدنی مدرن در آفریقا از نارساییها و مسائل بسیاری رنج میبرد،اما آن به منزله یکی از مهمترین الزامات تحقق دموکراسی آفریقا شناخته میشود.
این مقاله،در درجه اول،در مورد ادراکهای آفریقایی از جامعه مدنی بحث میکند.سپس،تلاش میکند تا ویژگیهای جامعه مدنی آفریقایی را تشخیص دهد و این جامعه را با سایر جوامع مدنی توسعهیافته از نظر برخی ملاکها مورد مقایسه قرار دهد.در نهایت،در این مقاله دورنمایی از جامعه مدنی آفریقای ترسیم میگردد.
خلاصه ماشینی:
"Ernst Hillebrand بوروکراسی مدرن که بتواند فرایندهای رشد اقتصادی را هدایت کند،ناتوان بودند؛بهطور مثال،در حالی که بر طبق اصول بوروکراسی از زمامداران دولتی انتظار میرفت که رفتاری بیطرفانه،غیر حزبی و مستقل از گروههای اجتماعی-قومی از خود بروز بدهند و کسب منافع شخصی را از طریق رسمی دنبال نکنند،آنها در عمل به این مسئله پی برده بودند که فرهنگ قومی جدایی بین امور خصوصی و امور عمومی را نمیپذیرد؛ نتیجه این روی هم قرار گرفتنها معلوم بود:تعمیم نقض مقررات بر همه سطوح اداری، کنار گذاشتن اصول بوروکراسی مدرن از ادارات دولتی،مؤسسات و سازمانهای عمومی آفریقا شامل مدارس،دانشگاهها،بیمارستانها و...
3. وابستگی شدید NGO های آفریقایی به منابع خارجی در نیم قرن گذشته در آفریقا تعداد بسیار زیادی از سازمانهای غیر دولتی به کمک کشورهای غربی و آمریکایی تأسیس شدهاند که اکثر آنها مانند گروهها و سازمانهای حقوق بشری و زنان دارای کارکردهای وکالتی میباشند و از بسیاری لحاظ و بهویژه از نظر سازمانی و مالی وابسته به خارج هستند.
بنابراین،خشونت را میتوان به عنوان یک مقوله کاملا اجتماعی دانست که از سویی ریشه در خشونتهای دولتی دارد،چرا که دولت در این کشورها تنها نهاد سیاسی است که انحصار قدرت را در غیاب یک اپوزیسیون قوی در دست دارد میتواند همهچیز را و از جمله منابع اقتصادی را ملک خود کند،از سوی دیگر،خشونت از جامعه غیر مدنی نشأت میگیرد که برای حذف انحصار قدرت دولتی به زور متوسل میشود."