خلاصه ماشینی:
مثلا گاهی میگویید که یک فرد خاص به سابقه کار و الگوی ذهنی که دارد یا به کمک مهارتهایی که به دست آورده است باید حتما اینگونه رفتار کند زیرا تا بهحال اینگونه رفتار میکرده است و به اهداف خود در سازمان نیز رسیده است.
پرسش درباره مدیرانی که رو به فرسودگی میروند،این است که آیا این فرسودگی آگاهانه است؟و چه عواملی باعث میشود که چنین شومد یا ادامه این فرآیند چه عواقبی را در بر دارد.
«استرسهای ناشی از کار»،«ناامیدی حرفهای»، برخوردهایم که شاید علت ایجاد چنین مسایلی این باشد که وقتی مدیری با داشتن موقعیت کاری و شرح وظایف مناسب،در حال انجام وظیفه است و اندکی از استانداردهای خود پا فرا میگذارد،بهخاطر بعضی شرایط یا موقعیتها دچار نوعی پیامد منفی میشود،این پیامد منفی ممکن است فرد را دچار ناامیدی حرفهای و یا فرسودگی کند.
اما فرسودگی به علت متفاوت بودن انسانها با یکدیگر بسیار تفاوت دارد،میتوان گفت سیر و سرعت (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرسودگی و شکل آن از یک انسان نسبت به انسان دیگر،بسیار فرق دارد.
تحقیقات نشان میدهد که افراد نسبت به فرسودگی خود آگاهی ندارند و وقتی به کمک آمار،افت کیفیت کاری آنها بازگو میشود اکثرا به توجیه میپردازند که توجیه آنها به عوامل بیرونی ربط دارد.
نشانههای فرسودگی مدیران در یک تحقیقات عملی و کار تیمی مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که تمامی نشانهها در تمام سازمانها مشترک است این نشانهها عبارتند از: -مدیر انگیزه چندانی برای ارتقاء و رشد خود ندارد و قصد ندارد بیشتر بداند.
عوامل شخصی مهمترین و مشخصترین عامل است زیرا مشاهده شده است این فرد است که باعث فرسودگی خود میشود.