خلاصه ماشینی:
"متفکران بزرگ ما نتیجه تفکرات طولانی خود را در اشعار دلانگیز خود برای آیندگان باقی نهادهاند و حتی حقایق فلسفه و علم وقتی که در لباس شعر جلوهگر شدند قیافههای عبوسی را که در کتابها داشتند رها کرده با زیور ذوق شاعران جلا و رونقی دیگر یافتند اگر آثاری از قبیل نجاتو و شفا و اشارات با گذشت صدها سال هنوز در قید مکتبهای آتن و اسکندریه باقی نمانده و عنوان نمایندگی واقعی افکار ایرانی را نیافتهاند،برعکس حکم و مواعظ و افکار بلندی که در شاهنامه و حیقه الحقیقه و منطق الطیر و مثنوی مولوی و کلیات سعدی و دیوان حافظ و منظومههای گلشن راز و زاد المسافرین و کنز الرموز و سبحته الابرار و تحفة- الاحرار و نظایر آنها همراه با مضامین بلند و بیان فصیح و دلانگیز ادا شدهاند بواقع گوینده اسراری هستند که از روح و جان بیاکانمان سرچشمه گرفته است،از دل برخاسته و بهمین سبب در دلهای آیندگان نشسته است.
بدین ترتیب امروز شعر فارسی تنها میراث ملت ما نیست،بلکه میراثیست تقریبا جهانی و ما در حفظ آن نهتنها یک مسوولیت ملی را ایفا میکنیم بلکه ملتهای گوناگونی که در ایجاد این میراث بزرگ ادبی سهیم بودهاند امروز چشم بر ما دوخته و مترقبند که تا ما از عهده وظیفه سنگینی که در حفظ این گنجینه عظیم داریم چگونه برخواهم آمد تحولات بزرگی که دو جنگ بزرگ جهانی در جوامع بشری ایجاد کرد لامحاله دامن زبانها و ادبیات را در کشورهای مختلف رها نکرد و نهتنها بمراکز کار و صنعت راه جست بلکه از راهجویی به مجامع ادیبان و نویسندگان و شاعران نیز باز نشست زیرا شعر نحوهییست از انحاء بیان تفکرات و تصورات فرزندان آدم هیچ تفکر و تصور و تخیلی در حیطه وجود نمیآید مگر تحت تاثیرات بارز محیط و این محیطست که اعم از آنکه مادی باشد یا معنوی،مواد اصلی تفکر و تعقل را بما میدهد و یا تخیلات ما را زیر سیطره و نفوذ خود درمیآورد."