چکیده:
اگرچه واژه«تجلی»به معنی«آشکار شدن»و«آشکار کردن»آمده است، این واژه که در قرآن
نیز در داستان حضرت موسی(ع)در طور به کار رفته، در واقع غلبه نور حق بر حضرت
موسی(ع)بوده و در عرفان با مفاهیم وسیع به کار گرفته شده است.هجویری تأثیر انوار حق
به حکم اقبال بر دل مقبلان را تجلی، و کاشانی آن را دو نوع میداند:تجلی اول یعنی
تجلی ذات حق به ذات خود و تجلی دوم یعنی تجلی ذات حق به اعیان ممکنتات که مرتبه
تعین اول به صفت عالمیت و قابلیت اشیا را دو نر میآورد، که مظهر و مظهر ذات
حقاند.شیخ علاءالدوله سمنای تجلی را در چهار اسم که مظهر حق هستند، بیان
میکند:تجلی آثاری حق را«رب»، تجلی افعالی حق را«رحیم»، تجلی صفاتی حق را «رحمان»و
تجلی ذاتی حق را«الله»میداند و برای هر یک از این اسما
مراتب ویژه قائل و آنچه بیشتر مورد توجه او است، تجلی«رحمانی» است که در عالم
ک.ن مظهریت آن بیش از دیگر تجلیها است.
خلاصه ماشینی:
"(سمنانی، 1362:7-96) چون عالم غیب و شهادت به منزله آینه اناییت ذات حق است، میتوان گفت که هر دو عالم حاصل تجلی ذات او و امر و خلق نیز در عین حال از هم متمایز و جدا نیستند، زیرا در هر خلقی، امری نهفته است و در هر امری خلقی پنهان، چون بین این دو که از حق صادر شده است، فاصلهای بدان نظر که در عالم شهادت در نظر میآید، نمیتوان تصور کرد، اگرچه عالم خلق را که با اسباب عالم شهادت بروز و ظهور پیدا میکند و لازمهاش پرورش و تربیت امر، بنابر استعدادی است که در عالم خلق نهاده شده است، خارج از امر او نمیتان در نظر آورد و امر حق است که میتواند به تدریج موجود را به مرحله کمال راهنمایی کند.
شیخ در ادامه سخن خویش حتی حدیثهای رأیت ربی فی احسن صورة-انی لأجد نفس الرحمن من قبل الیمن-و نیز لی مع الله وقت لایسعنی فیه ملک مقرب او نبی مرسل را بیان مشاهده تجلی ذات حق میداند و برای اثبات نظر خود، تجلیات چهارگانه را شرح میدهد: پس هر تجلی که به واسطه فعل حق به بنده میرسد، آن را«صوری» گویند، همچنان که معلم طوطی، خود را در پشت آینه پنهان میکند، و او را نطق میآموزد، اما طوطی به سبب دیدن خود در آینه از صدای عکس خود تقلید میکند به گمان آنکه عکس موجود در آینه سخن میگوید؛و این عکس و آینه، حجاب بین معلم و طوطی است."