چکیده:
مسأله این است که:جلال آل احمد چه سهمی در شکل گیری تحقیقات و مطالعات
اجتماعی-فرهنگی در ایران داتشه است؟برای پاسخ به این سؤال طرح سؤالهای دیگر ضروری
است:آیا جلال آل احمد یک محقق اجتماعی یا یک پژوهشگر صرف اس یا نویسندهای است در
حوزههای متعدد پدیدههای اجتماعی؟ سهم او یک این حوزه، در حد یک بنیانگذار است یا
صرفا در یکی از عرصههای مطالعات فرهنگی است یا در قلمرو محدودی از حوزه غرب
شناسی؟آیا او در عرصه روش شناسی و به کارگیری روشهای تحقیق و بررسی نیز نقش آفرین
بوده است؟با طرح سؤالهای فوق، مقاله حاضر در پی این مطلب است که آیا جلال آل احمد را
میتوان محقق اجتماعی دانست یا خیر؟و اینکه جلال در مطالعات فرهنگی- اجتماعی ایران
به لحاظ موضوع، روش، بینش و تجزیه و تحلیل یا پردازش دادهها تا چه اندازه سهیم
است.
خلاصه ماشینی:
"نمیدانیم که آیا او واقعا نویسندهای در قلمرو علوم اجتماعی است؟اگر چنین است، پس خط و ربطش چیست؟و اگر برای سیاست قلم میزند چه راهی را طی کرده و چگونه در این وادی قدم نهاده است؟یا اگر به مطالعات اجتماعی علاقهمند است، از چه روشی پیروی میکند؟ روش شناخته شده چیست و در کدام قلمرو تحلیل این همه مفاهیم و طنز و نقد و ضرب المثلهای ادبی و اجتماعی را به کار میبرد؟تفکر او در چه حوزهای قابل طرح است؟در این صورت به این سؤال میرسیم که آیا به راستی آل احمد در حوزه علوم اجتماعی وارد شده است یا خیر؟در صورت ورود چه سهمی در اشاعه آن داشته است؟ آل احمد از نویسندگان نیست که مسایل و مباحث مورد علاقهاش را از یک حوزه و یا حوزه فکری معینی اخذ کرده باشد، بلکه او نویسندهای دلباخته و عاشق جستجو و تحقیق بود.
به راستی چرا آل احمد به ابداع چنین داستانی میپردازد؟آیا قصدش رسیدن به دردهای اجتماعی و شناخت موانع فرهنگی عصر خود است؟این گونه سخن گفتن گاهی حواس ما را پرت میکند و به قولی نمیدانیم که اگر او نویسنده است پس خط و ربطش چیست؟اگر برای سیاست جامعه قلم میزند، چه راهی را طی کرده و چگونه در این وادی قدم نهاده است؟و اگر به مطالعات اجتماعی علاقهمند است روش شناختی او چیست و در کدام قلمرو تحلیل و تفسیر، این همه مفاهیم و طنز و نقد و چاشنی و ضرب المثل ادبی را به کار میگیرد؟تقسیم بندی تفکرش و طبقه بندی بنیانی سخن اش در دنیایی از مسائل درهم و پیچیده چگونه باید به نظم کشیده شود؟ به هر حال جلال همیشه برای خودش مرشدی میتراشید."