چکیده:
این مقاله با هدف ارائه مدلی نظری تنظیم شده است که مبنای معرفتشناسی آن نقد
تاریخنگاری مارکس گرایانه است.در سنت جامعهشناسی تاریخی دو رویکرد مارکس
گرایانه(ماتریالیسم تاریخی و شیوه تولید آسیایی)به تاریخنگاری ایران
پرداختهاند.در این مقاله نشان میدهیم که به کارگیری این رویکردها-به دلیل نقائص
نظری، از جمله همسان پنداری ساختارهای اقتصادی-اجتماعی تاریخی ایران با تجربه
اروپایی-مانع فهم دقیق دورههای تاریخی ایران میشود.ادعای ما این است که این نقص
نظری با ارائه رویکرد روابط ترکیبی شیوههای تولیدی که مدل پیشنهادی این مقاله است
رفع خواهد شد.برای معتبر کردن این ادعا، مدل نظری روابط ترکیبی را برای تبیین
شکلگیریهای اجتماعی دوره صفویه پیشنهاد میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"این چنین است که ای ناصل آلتوسری را در سنت ایرانشناسی مارکسگرا باید پذیرفت که فاصله بسیاری ما بین ذهن شناساگر و عین وجود دارد و آنچه که ظاهرا به عنوان امور عینی نزد محقق ظاهر میشود نهامور عینی به عنوان ماده خام شناخت تاریخی، بلکه محصول عمل نظری است که تحت شرایط خاصی انجام میپذیرد.
برای مثال، تعریف تجربهگرایانه باعث شده است تا این مفهوم در تجربه و بر طبق شاخصهایی همچون نوع ابزار تولید شناسایی شود؛در حالی که در سنت آلتوسری این مفهوم اساسا مفهومی نمیتواند قلمداد میشود و شناخت آن در همان سطح نظری باقی میماند؛بدین معنا که این مفهوم نمیتواند و اساسا نباید به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در تجربه مورد بررسی قرار گیرد، چرا که شیوه تولید دلالت بر ساختاری دارد که در آن پدیدههای مختلف به یکدیگر مرتبط میشوند، و این ساختار نه در تجربه بلکه در ذهن محقق ایرانشناس ظاهر میگردد.
با پیشرو قرار دادن امکان وجود شیوههای تولیدی ناشناخته در بستر تاریخی ایران، دیگرعناصر به لحاظ نظری نامتجانس با مفهومسازی از جامعه و تاریخ ایرانیوجود نخواهد داشت(یا حداقل کاهش چشمگیری خواهد یافت)؛چرا که این عناصر زمانی به لحاظ نظری نامتنجانس مینمودند که به نفع یک دستگاه مفهومی مصادره میشدند و حال که در سایه یک سازمان نظری جدید خود هویتی مجزا مییابند دیگر از ویژگی نامتجانش بودن برخوردار نخواهند بود.
همچنین، سازمان نظری جدید سؤالات محوری جدیدی پیش روی محققان ایرانشناس مارکسگرا قرار میدهد؛چه نوع روابط ترکیبی بین شیوههای تولیذی مختلف در شکلگیری اجتماعی ایران در هر دوره تاریخی وجود داشته است؟نشان دادن این روابط ترکیبی و پیچیدگیهای آن، همچنین شناسایی شیوههای تولیدی مسلط و تابع، محورهای پژوهشی جدیدی است که تنها در سایه سازمان نظری جدید ایرانشناسی ایجاد میشود."