چکیده:
توجیه اطلاق مفاهیم و اوصاف بشری بر خدای نامحدود، مساله ای است که از دیر باز ذهن دانشمندان و فیلسوفان دینی را به خود مشغول کرده است. ویلیام آلستون یکی از برجسته ترین فیلسوفان دین در آمریکا، نظریه «کارکردگرایی» در روان شناسی فلسفی را برای توجیه این مساله، مطرح کرده و تلاش وافری کرده تا آن را در مقالات مختلف به اثبات برساند. در این نوشتار تلاش شده است که تمام مقالات آلستون در این زمینه بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
"مثلا آلستون در چهار مقاله اول کتاب سرشت الهی و زبان بشری یک روش میانه را بین نمادگرایی افراطی و دیدگاه ظاهری<FootNote No="9" Text=" طبق توضیح آقای دکتر لگنهاوسن واژه«literally» به معنای ظاهری و تحتاللفظی است و در مقابل تأویل قرار دارد و به معنای حقیقی در مقابل مجازی نیست مثلا معنای ظاهری و تحتاللفظی «الرحمن علی العرش استوی» نشستن خدا بر روی عرش است و اگر کسی ظاهرگرا باشد این آیه را به طور ظاهری باید درک و فهم کند ولی کسانی که تأویلی هستند این آیه را به معنایی دیگر تأویل میبرند.
(Ibid, pp 128-129) آلستون دیدگاه هارتسهورن و طرفداران الهیات پویشی را در اوصاف چهارگانه مذکور میپذیرد ولی عقیده دارد این امر مستلزم این نیست که ما اوصاف گروه دوم از دیدگاه هارتسهورن رانیز بپذیریم و اوصاف خلق از عدم، قدرت مطلقه، غیرجسمانیبودن، بیزمان بودن، تغییرناپذیری و کمال مطلق را میپذیرد و بر این باور است که شخص میتواند در عین حال که نسبیت، امکان و بالقوه بودن را در مورد خدا میپذیرد در اوصاف دسته دوم با هارتسهورن موافقت نکند و خود آلستون میگوید من بر این مسأله استدلال و برهان نیاوردهام و فقط نشان دادهام که جمع بین این دو امکانپذیر است.
آلستون با این نظریه همانگونه که خود او میگوید در مورد استعمال ظاهری محمولات شخصی برای خدا فقط یک احتمال منطقی ایجاد کرده است و این اشکال کار او میتواند باشد."