چکیده:
در این نوشتار به اهمیت، دلایل (فطری، عقلی و عقلایی) آزادی و زیر بنا بودن آن برای اخلاق اشاره میشود و دلایل قرآنی و نمونههایی از آزادی اندیشه و انتخاب در قرآن بیان میگردد و در ادامه ضمن توجه به سخنان اهل بیت( در زمینه آزادی و عنصر حریت در نهضت عاشورا، اصول تأمین کننده آزادی در اسلام تبیین میگردد. در پایان چالشهای ادعایی در مورد «قرآن و آزادی»، مثل تعارض ظاهری (لا إکراه فی الدین( با مبحث ارتداد و ممنوعیت نشر کتب گمراه کننده بررسی و نقد میشود.نوشتار حاضر با این پیش فرض که قرآن کریم جامعترین راهنمای اندیشه و عمل انسان و جامعه در مسیر پیشرفت، سند مطمئن و جاوید دستیابی به حیات سعادتمند مادی و معنوی است، تلاش میکند با ورودی روشمند و نگاهی تخصصی ـ کاربردی، زمینه بهرهمندی از این مائده آسمانی را در حوزه تخصصی سازمان و مدیریت فراهم کند. نگارنده بدین منظور سعی دارد با تبیین ماهیت و گستره مطالعات مدیریتی و طرح پرسشهای اصلی، باب گفتوگو و تلاش علمی را برای شمردن، تبیین و اثبات پیشفرضهای ویژه مطالعات مدیریتی قرآن را ـ علاوه بر پیشفرضهای عام ـ باز نماید. در این راستا، فرا تاریخی بودن آموزههای قرآن، راهنما و هدایتگر بودن قرآن [برای زندگی این جهانی]، اجتماعی بودن قرآن، معطوف به رفتار بودن آیات قرآن، پویایی، حساسیت و موضعگیر بودن قرآن، مرجعیت و نجات بخشی
خلاصه ماشینی:
"خداوند کریم در این آیه اجبار و اکراه را در مورد دین نفی میکند که لازمة آن آزادی انسان است؛ بنابراین که بگوییم دین در آیه به معنای «ایمان» است و ایمان هم امری قلبی میباشد و اصولا امور قلبی با اجبار و اکراه ناسازگارند (تفسیر جامع الجوامع، طبرسی، ذیل آیه اعراف/ 157) یا این که دین یک سلسله معارفی است که اعمالی را به دنبال دارد و این معارف که از سنخ اعتقاد قلبیاند عللی از سنخ اعتقاد و ادراک دارند، لذا تحمیلپذیر نیست (طباطبایی، محمد حسین، همان، 2/342 به بعد) البته معانی متعددی در مورد این آیه گفته شده است که در ادامه بدان میپردازیم.
(همان) چالشها چالش اول: ارتداد و آزادی اگر طبق آیه (لا إکراه فی الدین( (بقره/256) اکراه و اجباری در دین نیست، چرا افراد مرتد اعدام میشوند؟ پاسخها: آیه از دیدگاه مفسران و صاحبنظران معانی و تفسیرهای متعددی دارد و بر اساس برخی تفسیرها، اشکال مذکور اساسا وارد نیست.
چالش دوم: تعارض آزادی اندیشه و قلم با ممنوعیت کتابهای گمراه کننده برخی اشکال میکنند که اگر اسلام آزادی قلم و اندیشه را قبول دارد و حتی پذیرش اصول دین را بر اساس تحقیق قرار میدهد، چرا نگهداری، انتشار و مطالعه برخی کتابها را با عنوان «کتب ضاله» ممنوع میسازد؟[1] در این مورد به چند صورت پاسخ داده شده است.
تذکر: اگر دین تحریف شده باشد (مثل یهود و مسیحیت فعلی) و در نتیجه موافق عقل و عدل نباشد، ممکن است آزادی با آن در تعارض افتد، ولی این وضع در مورد اسلام و قرآن که تحریفی در آن صورت نگرفته ـ به ویژه در مورد مذهب تشیع که بر اساس عدل و عقل استوار است ـ صادق نیست."