خلاصه ماشینی:
"وی در این ارتباط میگوید: «معتقدم که انسان، هستههای شکوفایی بینهایت را با خود دارد و کلمه «کمال» برای بیان حالتی که انسان از محدوده خیر و شر و همه تناقضها، رها میشود و خود را با ذات بزرگی که ذات خداوند است یکی میکند، کفایت نمیکند.
انسانها از سکوت وتأمل فرار میکنند، پس چگونه میتوانند خداوند را درک کنند؟ و کسانی که خداوند را صدا میکنند، بدون این که با تأمل و سکوت آن را درک کنند، در حقیقت اسمی را صدا میزنند که مصداق خارجی (برای آنها) ندارد» (10) ابزار شناخت غرب، صرفا حواس پنجگانه مادی است، در حالی که نعیمه، ابزارهای شناخت نظام هستی و شناخت هدف از خلقت انسان را، عقل، خیال، بصیرت، وجدان و اراده میداند.
شرق میگوید: «جز خداوند کسی غالب نیست» اما غرب میگوید؛ «جز من (انسان) کسی غالب نیست!(15)» در حقیقت اقرار شرق به ضعف انسان در شناخت کنه هستی، نشانه ژرفاندیشی، تأمل مستمر در حقایق عالم، و نشانه عظمت، و غلبه آن بر مشکلات هستی و تلاش خوش فرجام برای شناخت حقیقت است.
درحالی که غرب امروزه تلاش میکند به وسیله میکروسکوپ و تلسکوپهای خویش خدا را بشناسد، عبرتآموز است بدانیم که هرگاه غرب در پژوهش پیرامون خدا ژرفاندیشی میکند، به شرق و آموزههای الهی آن روی میآورد و غبار زمان را از آن، کنار زده و جلا میدهد و آن را به مخاطبان خود به عنوان حقایق جدید!
به رغم مطرح شدن اندیشه تفکر، نسبیت در تمام حوزههای تجربی و انسانی غرب، شرق با بهرهگیری از کتب آسمانی و آموزههای انبیاء الهی هنوز به حقایق مطلق معتقد است."