خلاصه ماشینی:
"با اینکه ایدئولوژی این جنبش اغلب در قالب اصطلاحات مذهبی و فرهنگی بیان شده است اما مثل هر جنبشی،نشانهای از حضور عمل سیاسی و مبارزه تودهها بود و زمینه را برای سازماندهی و مبارزه گستردهتر آماده میساخت.
واضح است که این کارها فقط از روشنفکران ساخته است؛بنابراین باید تاکید نمود که بهرغم حمله جلال آل احمد(که خود یکی از سخنگویان این جنبش بود)به روشنفکران ایرانی و متهم کردن اکثر آنان به غربزدگی،همان اقلیت روشنفکران که وی از آنان یاد میکند حامل و ایجادکننده ایدئولوژی چنین جنبشی بودند.
1-غربزدگی سؤال اساسی که نویسندگان سیاسی-اجتماعی ایران در دوران سالهای 75-2431 به عنوان سخنگویان و یا رهبران جنبش با آن روبرو بودند عبارت بود از اینکه چرا ایران عقبمانده است و چرا مقهور شده و اصالت خویش را از دست داده است.
شگردهای مختلف استعمار با شواهد اسناد بسیار رسا در ادبیات این دوره منعکس است و از آنجا که سخنگویان جنبش اغلب با زبانهای خارجی آشنا بوده به منابع دسترسی داشتند لذا مشکلی جهت پیدا کردن و ارائه اسناد کافی و متقاعدکننده جهت تایید نظریات خود و نمایش هنگفتی میزان غارت که توسط استعمارگران صورت گرفته، نداشتند.
توطئه:ایدئولوژی جنبش ضد غربزدگی در ریشهیابی مسایل به روشی دست میزند که به نگرش توطئه مشهور است-اینکه عامل اصلی عقبماندگی ایران استعمار است و استعمارگران جهت بهرهکشی،با دوز و کلک و بطور برنامهریزی شده به نابودی عناصر فرهنگی جوامع استعمار شده همت گماشتهاند؛به عبارت دیگر نوعی توطئه در کار است."