خلاصه ماشینی:
"وی چنین میسراید: یاوران از ظلم این گردون غدار این کهن زال غلط بخش فسونکار سرنگون با ای سپهر پست بدکیش هر که خورد از نوش او آخر خوردنیش کو کیومرث و کجا تاج کلاهش شوکت جمشید کو، کو تختگاهش شوکت و فر و شکوه بهمنی کو آن همه مایی کجا رفت آن منی کو با همه دارنده و نادار و دارا مینکرده این جهان هرگز مدارا کو کجا بهرام گور و کو سمندش کو سخاوت، کو شجاعت، کو کمندش گورکن بر گور او آخر نزد خشت کشت گم اندر صف گوران آن دشت بیوفا دنیا اگر بودش وفایی بود با پرویز و شیرینش بقایی گنج باد آورد باد آورد هم برد رفت شاپور و نکیسا باربد مرد روز محشر در حساب ناامیدی این ترکانی که امداد یزیدی (6) بعضی از مردم زمان میرنوروز ضمن زندگی ساده ایلیاتی، رفتاری خلاف اخلاق متعالی نیز داشتهاند، با تورق در صفحه 28 دیوان میرنوروز به قلم اسفندیار غضنفری صحت و سقم آن را درمییابیم، که این دو بیت شعر چنین است: نه تو گتی ره ندارد حجرونه مر یه نی جا ماملی سودا گرونه؟ نه تو گتی حجرونه کمرخار مریه نی سوداگری زش او ما و هار؟ (معنی: تو میگفتی، اینجا کوهسار است و بیراهه- مگر نه این است، که یک شکارچی از آن سرازیر میشود؟ تو میگفتی، اینجا کوه خار است- مگر نه این است، که محل بیع و شرای سوداگران است؟) در میان اهالی پیشکوه و پشتکوه، کوه فیلمو معروف به کوه میرنوروزاست."