چکیده:
یکی از مباحث مهم فلسفهی ملاصدرا اثبات عالم مثال است.مسألهی عالم مثال،از قدیم مورد بحث بوده است که در میان فیلسوفان نامبردار جهان اسلام، حکمای مشاء،به ویژه شیخ الرییس منکر وجود این عالم بودهاند.شیخ اشراق با طرح ادلهی عقلی و با استناد به مکاشفات شهودی خود،کوشیده است وجود این عالم را اثبات کند،هرچند به این علت که خیال را منفصل میداند،در رد اشکالهای وارد بر نظریهاش موفق نبوده است. در این مقاله،بعد از طرح بحث عالم مثال از نظر ملاصدرا و ذکر اموری که با نظریهی عالم مثال نزولی قابل تبیین است،به رابطهی عالم مثال صعودی با تجرد قوهی خیال پرداخته شده،بدین وسیله علاوه بر شناسایی بیشتر عالم مثال نزولی از نظر ملاصدرا،اهمیت تجرد قوهی خیال متصل که از ابتکارات بارز و ارزشمند این فیلسوف مبرز است نیز اثبات شده است؛چرا که با اثبات تجرد این قوه، صدر المتألهین توانست بسیاری از اشکالات موجود در باب معاد جسمانی را مرتفع و عوالم برزخی در قوس صعود را اثبات کند.
One of the important subjects in Mulla Sadra's philosophy is the world of imagination. This subject has been a problematic one in Islamic philosophy. Some famous Muslim philosophers، including Ibn Sina، have denied the existence of such a world. Suhrawardi tried to prove its existence by rational arguments as well as his mystical unveiling. But he could not reject the objections against his attitude. Mulla Sadra، influenced by Suhrawardi، could establish a firm foundation for the existence of the imaginal World in his philosophy. Indeed he is the first philosopher who could represent an orderly philosophical discussion concerning the Imaginal World. He has given several arguments proving the existence of both contiguous and discontiguous imaginal worlds.
In this paper، first we will explain the Imaginal World from Mulla Sadra's viewpoint and mention some subjects which can be explained only by the existence of the world of descendent Imagination. Then we will discuss the relation between the world of ascendant imagination and immateriality of the faculty of imagination which is one of the Mulla Sadra's important innovations. By proving the immateriality of this faculty، he could solve many problems concerning bodily resurrection and could prove the existence of isthmus worlds in the ascendant arch.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله،بعد از طرح بحث عالم مثال از نظر ملاصدرا و ذکر اموری که با نظریهی عالم مثال نزولی قابل تبیین است،به رابطهی عالم مثال صعودی با تجرد قوهی خیال پرداخته شده،بدین وسیله علاوه بر شناسایی بیشتر عالم مثال نزولی از نظر ملاصدرا،اهمیت تجرد قوهی خیال متصل که از ابتکارات بارز و ارزشمند این فیلسوف مبرز است نیز اثبات شده است؛چرا که با اثبات تجرد این قوه، صدر المتألهین توانست بسیاری از اشکالات موجود در باب معاد جسمانی را مرتفع و عوالم برزخی در قوس صعود را اثبات کند.
برزخ نزولی از تجلی عقول،به صورت عالمی مستقل الوجود و منفصل از غیر(خیال انسانی)بذاته موجود است و وجود بعد از طی مدارج عوالم برزخی که از آنها در لسان شرع و کتب سماوی تعبیر به سماوات شده است،به عالم ماده و هیولا میرسد و ماده چون قوهی وجود و قابل کمالات غیر متناهی است به استمداد از فیض حق،به طرف کمال سیر مینماید و بعد از آنکه به صورت انسان یا حیوان کامل الوجود در آمد،دارای قوهی خیال مجرد از ماده میشود و در قوس صعود،به حذای عالم مثال منفصل،به وجود خیالی موجود میشود.
3. کرامات و معجزات:ملاصدرا در مقدمه این بحث میگوید:انسان از جهت مبادی ادراکات سهگانهاش،متشکل از سه عالم است و از آنجا که هر ادراکی نوعی از وجود است،پس شدت و کمال تعقل موجب مصاحبت با قدیسین،و شدت قوهی خیال موجب مشاهدهی اشخاص غیبی و مثالی و اطلاع بر حوادث آینده میگردد و شدت قوهی حسی که مساوق کمال قوهی تحریک است،موجب انفعال مواد از او و خضوع طبایع جسمانی برای او میشود."