چکیده:
دولت به مثابه موثرترین سازمان سیاسی،در قلمروهای مختلف زندگی اجتماعی تاثیرگذاریهای غیرقابل انکار دارد.در حوزه توسعه و سیاستهای مربوط به توسعه نیز، توجه به چگونگی ایفاء نقش دولت و شیوه تاثیرگذاری آن بر روند توسعه مدنظر صاحبنظران قرار دارد.برخی از تحقیقات انجام پذیرفته در این زمینه،عمدتا بر جنبه تاریخی موضوع تاکید دارند و با مدنظر قرار دادن سیر توسعه یافتگی جوامع پیشرفته، در صدد تبیین نقش دولت در روند توسعه برآمدهاند.در مقابل،محققان دیگر،عمده توجه خود را بر نقش دولت در جهان در حال توسعه قرار دادهاند.مباحث مربوط به"حکمرانی خوب"در این راستا مطرح شده است.در این مقاله،به بررسی و نقد نظریات آتول کوهلی در کتاب"توسعه دولت محور"پرداختهایم.بر این اساس،پس از بیان مختصر از مباحث کتاب،به برخی از مزیتهای تحلیل نویسنده مزبور(همچون استفاده مناسب از روش تطبیقی...تاریخی اشاره میکنیم و سپس مواردی از نقصانهای دیدگاه نویسنده کتاب (همچون نگرش تقلیلگرایانه ایشان به توسعه)را توضیح میدهیم.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس،زمینه برای طرح این پرسش فراهم میشود که چه ویژگیهایی مداخله دولتی را واجد موفقیت بیشتر یا کمتر در زمینه صنعتی شدن میسازد و اساسا چگونه میتوان از متغیر ظرفیتهای مختلف دولتی برای توضیح انتخاب و اجرای سیاستهای خاص اقتصادی بهرهگیری نمود؟ نویسنده کتاب معتقد است مطالعه تطبیقی چهار مورد کره جنوبی،برزیل،هند و نیجریه که نمونههایی از دخالت موثر(در کره)تا موارد فسادآمیز و ناموفق مداخله(در نیجریه)و موارد مختلط(هند و برزیل)را شامل میشوند،میتواند در پاسخگویی به سئوالات مذکور مفید باشد.
بر این اساس،استدلال اصلی کتاب آن است که تنوعات در الگوهای اقتدار دولت در جهان در حال توسعه دارای پیامدهای عینی برای نرخهای صنعتی شدن در درون کشورهای مربوط است و اینکه الگوهای بنیادین اقتدار دولتی که به نوبه خود پیشاپیش توسط نخبگان تعین مییابند،شیوه مداخلات دولت در اقتصاد را بخصوص در مرحله استعماری مشخص میسازند(صفحه 255).
در این راستا همچنین باید به ارزیابی هزینههای مترتب بر صنعتی شدن سریع اقدام کرد و به مسائلی همچون موضوع زیر پرداخت: اگر مثلا دولت سرمایهدار همبسته،سریعتر موجب صنعتی شدن میشود،اما همزمان استقرار چنین دولتی با سرکوب سیاسی و هزینههای دیگر انسانی همراه است،آیا باز هم باید خواهان تداوم چنین دولتی باشیم؟نویسنده ضمن اذعان به دشواریهای برآمده از طرح چنین ابهاماتی و نیز اشاره به سخت بودن ایجاد دولتهای موثر در توسعه،در نهایت همچنان به دولتها به مثابه اصلیترین ابزارها در جهت رسیدن به توسعه و رهایی از فقر تاکید دارد و صنعتی شدن در پیرامون را حاصل استقرار چنین دولتی میداند."