چکیده:
آقای دکتر علی خزاعی فر، در مقاله ای خواندنی با عنوان «نگاهی به فعل مرکب از دیدگاه فرهنگ نویسی»، با دقت نظر و باریک بینی بسیار، به بحث درباره رابطه فرهنگ نگاری و دستورنویسی پرداخته اند و نکات ارزنده ای را مطرح کرده اند. کار ایشان خاصه از آن رو اهمیت دارد که فقط به ذکر کلیات و مسایل انتزاعی در زمینه رابطه فرهنگ نگاری و دستور نویسی اکتفا نکرده اند بلکه، ضمن عرضه تذکار جالبی در زمینه رابطه این دو حوزه، کوشیده اند، بر اساس موضوع مشخص و بحث انگیز چون فعل مرکب فارسی، از تتبعات خود به نتایج خاصی نیز برسند. ایشان ابتدا و به اختصار تفاوت دستورنویسی و فرهنگ نگاری را به حیث تفاوت دو امر اساسا نظری و عملی مطرح ساخته اند؛ سپس، با مقایسه دو دیدگاه مهم درباره فعل مرکب فارسی یعنی دیدگاه های خانلری (1355) و دبیر مقدم (1376)، تصریح کرده اند که دیدگاه دوم در تمیز واحدهای واژگانی از زنجیره های غیرواژگانی موفق نبوده است و از این دو استناد بدان برای مدخل کردن یا نکردن افعال مرکب فارسی در فرهنگ های دو زبانه چندان سودمند نیست ...
خلاصه ماشینی:
"ایشان ابتدا و به اختصار تفاوت دستورنویسی و فرهنگنگاری را به حیث تفاوت دو امر اساسا نظری و عملی مطرح ساختهاند؛ سپس، با مقایسه دو دیدگاه مهم درباره فعل مرکب فارسی یعنی دیدگاههای خانلری (1355) و دبیرمقدم (1376)، تصریح کردهاند که دیدگاه دوم در تمیز واحدهای واژگانی از زنجیرههای غیرواژگانی موفق نبوده است و از این رو استناد بدان برای مدخل کردن یا نکردن افعال مرکب فارسی در فرهنگهای دو زبانه چندان سودمند نیست.
مثلا، در زبان آلمانی، هر روز هزاران واژه ترکیبی در مجلات و روزنامهها و دیگر رسانهها ساخته میشود، اما بیشتر آنها هیچگاه به فرهنگها راه نمییابد؛ زیرا زبان آلمانی قادر به بیان مفاهیم جدید در قالب ترکیبهای طولانی است و، چون این ترکیبها بر اساس قواعد صرفی بسیار زایا و پر کاربردی تولید میشوند، فرهنگنگار ملزم به درج آنها در فرهنگ نیست."