خلاصه ماشینی:
"بنابراین مسلم است که به عنوان معلم،ما باید درباره طبیعت مفاهیم آگاهی کافی داشته باشیم:آیا این مفاهیم یکپارچه و غیر قابل تغییرند و یا خلاصهای از مضامین دیگر میباشند؟آیا میتوان آنها را در یک طبقهبندی اصولی درجهبندی کرد؟درجهء مشکلات آنها برای درک توسط محصلین چیست؟چگونه کودکان موفق به درک مفاهیم میشوند؟روش ما برای آموزش جغرافیا خصوصا"باید به سمت شناخت مفاهیم،اصول و مهارتها جهتگیری شود.
رشد فکری کودکان هنگامی که معلم جغرافیا برنامه کلاس درسی و یا مسافرت علمی را برای دانشآموزان طرح میکند باید مجموعهای از عوامل مربوط به وضعیت و بنیادهای ذهنی این شاگردان را در نظر داشته باشد.
2(ب)-دارای ادراک در این مرحله کودک هنوز متکی به درک سطحی محیط پیرامون خود است و لذا ایدههای خود را تحت تأثیر عوامل موجود در این محیط و یا از طریق شناخت آنها کسب مینماید.
گفته میشود که کودک قادر نیست که معیار وزن را در ذهن خود نگه دارد زیرا تنها میتواند بر روی یک (به تصویر صفحه مراجعه شود) بعد از اشکال تمرکز پیدا کند.
یکی از مهمترین خصوصیات که معلمین باید در مورد این مرحله از رشد ذهنی کودکان به خاطر داشته باشند عدم وجود تداوم در مسائل گوناگون است که کودک تا رسیدن به مرحلهء بزرگسالگی در هنگامی که میخواهد چیزی را توضیح دهد دارا میباشد.
پس برای معلم بزرگترین نتیجهای که از این لیست گرفته میشود آن خواهد بود که چنانچه قبول کنیم کودک تنها از سن یازده و نیم به بالا به این مرحله از فعالیت ذهنی دست مییابد پس در دورههای قبل از آن محدودیتهائی برای او وجود دارد که این فعالیتها را کنترل مینماید."