چکیده:
سقراط پیر به کریتو گفت: «نگران آن مباش که استادان فلسفه خوب اند یا نه‘ بلکه تنها به فلسفه بیندیش. بکوش تا آن را به خوبی وارسی کنی و دریابی‘ اگر آن را بد یافتی بکوش تا مردمان را از آن رویگردان کنی؛ اما اگر آنچنان بود که به اعتقاد من هست در آن صورت از آن پیروی و بدان خدمت کن و دلشاد باش » با انکه آثار بزرگ فلاسفه سیاسی محتوای اصلی فلسفه سیاسی را تشکیل می دهند‘ باید میان تاریخ فلسفه سیاسی و فلسفه سیاسی تمیز داد. آثار فلاسفه سیاسی تنها بعضا فلسفه سیاسی به معنای دقیق کلمه هستند؛ علم سیاست و توصیف نهادها ی سیاسی ‘ جامعه شناسی سیاسی‘ اخلاق و متافیزیک جز ء عمده ای از محتویات آن آثار به شمار می روند. بنابراین مطالعه تاریخ فلسفه سیاسی به معنی مطالعه فلسفه سیاسی نیست. به طریق اولی مورخ فلاسسفه سیاسی را نباید فیلسوف سیاسی به شمار آورد: بسیاری از استادان فلسفه سیاسی در حقیقت پژوهنده تاریخ کلی اندیشه های سیاسی هستند. اما بهمان دلیل که صرف حضور در مسابقه گاوبازی هر نظاره گر مشتاقی را گاوباز نمی کند‘ مطالعه تاریخ فلسفه نیز آنان را فیلسوف سیاسی نخواهد ساخت.
نویسنده : دکتر حسین بشیریه ـ
خلاصه ماشینی:
"روش تحلیلی فلسفه سیاسی به عنوان دیسیپلینی مستقل را باید در مقابل چند روش متداول در بررسی اندیشههای سیاسی قرار داد:نخست روش تاریخگرایی که به مطالعه شرایط اجتماعی و تاریخی پیدایش اندیشه- های سیاسی میپردازد و محتوای آنها را با اوضاع و احوال تاریخی پیوند میدهد، دوم روش جامعهشناختی که اندیشههای سیاسی را صرفا بازتاب ساختار و منازعات اجتماعی و اقتصادی هر دوران به شمار میآورد، و سوم روش باز نگرش که اندیشههای سیاسی فلاسفه پیشین را در پرتو علایق و مسائل مدرن بررسی میکند مثل این پرسش که آیا اندیشههای سیاسی افلاطون یا هگل توتالیتر بود یا نه (3) .
همچنین نظریه دولت به عنوان ابزار و محصول اراده انسان برای تامین آسایش خویش که«ضامن حقوق انسانها در مقابل یکدیگر است»در آن فلسفه یافت میشود؛این همان نظری است که از جانب لیکوفرون سوفسطایی ابراز میشود و ارسطو به آن حمله میکند.
حوزه غایات سیاسی از مناقشهانگیزترین مباحث فلسفه سیاسی به شمار میرود، زیرا نه تنها در بین فلاسفه سیاسی درباره ارزشها و غایات والای سیاسی اختلاف نظر وجود دارد بلکه اغلب مقصود آنها از غایات سیاسی یکسانی چون آزادی و عدالت متفاوت یا متضاد است.
برداشت ارسطویی از عدالت و برابری انتزاعی نیست بلکه مبتنی بر وجود ویژگی مشخصی مانند شهروندی یا آزادی در افراد مورد نظر است؛به عبارت دیگر این برداشت توصیفی است:وقتی دلیلی برای رفتار نابرابر با افراد وجود نداشته باشد، باید با آنها به برابری رفتار کرد."