خلاصه ماشینی:
"شهید ابتدا به عنوان معاون کنترل تولید کارخانه،زیر نظر یک آقای ژاپنی شروع به کار کرد که اسم این شخص آقای«کویده»بود و سپس مهندس تندگویان جانشین ایشان شدند.
کمیل قرائت میشد و پس از مدتی برق رفت و تمام کسانی که در آنجا حضور داشتند،مانده بودند که باید چه کاری بکنند،اما ایشان از حفظ دعای کمیل را خواند و سپس من که در گوشهای بودم ادامه دعا را خواندم و بدون این که نقصی در برنامه پیش بیاید برنامه ادامه یافت و بسیار جالب بود.
ابتدا داستان از این قرار بود که آقای دکتر عبد الکریم گواهی در منزل خودشان جلسات قرآنی داشت که اکثر بچههای دانشکده نفت در آنجا دور هم جمع میشدند.
این موضوع برایم خیلی جالب بود،بنابراین،روزی از آقای بوشهری پرسیدم که چرا جوانی مثل جواد را در این پست گذاشتهاند و نیز گفتم: شما و دکتر گواهی تجربهء زیادی دارید و با این تجربه که شما و دیگران دارید، چطور پیشنهاد کردید که پست وزارت را جواد عهدهدار باشد؟مهندس بوشهری گفت:از جواد کسی خالصتر نیست و به او نمیتوان هیچ انگی زد.
روزی از آقای بوشهری پرسیدم که چرا جوانی مثل جواد را در این پست گذاشتهاند و نیز گفتم:شما و دکتر گواهی تجربهء زیادی دارید و با این تجربه که شما و دیگران دارید،چطور پیشنهاد کردید که پست وزارت را جواد عهدهدار باشد؟ مهندس بوشهری گفت:از جواد کسی خالصتر نیست و به او نمیتوان هیچ انگی زد.
قبل از اینکه ایشان کاندیدای وزارت نفت بشود به او گفتم:جواد، شهید تندگویان بر آیات قرآن بسیار مسلط بودند و مثل زبان فارسی، قرآن را به عربی میخواندند."