چکیده:
امام علی بن ابی طالب (ع) شخصیتی است بی نظیر که شاعران بسیاری از مذاهب گوناگون، اعم از شیعه و سنی، زبان به مدح ایشان گشوده اند. اما پس از کاوش در میان مدایح امیرمومنان، به قصیده ای از شاعری گمنام برخوردیم که با وجود برخورداری از قریحه شگفت انگیز شاعری و توانمندی و تسلط در شعرسرایی، به ویژه مدیحه سرایی، از نظرها دور مانده و تاکنون بررسی نشده است. از آن جا که این شاعر عراقی در عصر عثمانی و دوره رکود ادبی زندگی می کرده و دیوان شعر خود را به اظهار ارادتش به اهل بیت پیامبر رحمت، به خصوص امام علی (ع) اختصاص داده، از انصاف دور است که فقط قصیده برده بوصیری را قصیده برجسته این دوره بدانیم. برای همین، در این مقاله سعی کرده ایم تا با معرفی عبدالباقی العمری به اهل علم و ادب، به بررسی درون مایه ها و شیوه شاعری وی در قصیده عینیه اش و بررسی سیمای امام علی (ع) در آن بپردازیم
خلاصه ماشینی:
"(این مدیحه، نتیجۀ فوران اندیشه و احساس است): مستنبط من قلیب القلب ینضحه#فکر و هل تنزح الافکار ما تبعا اما آیا میشود فضایل بیشمار شخصیتی چون امیر المؤمنین امام علی(ع)را با حروف و واژهها سرود؟در پاسخ به این پرسش شاعر میگوید:ا پوزش میطلبم،چرا که از عهدۀ ستودن او برنمیآیم و ناتوانم؛و هرگاه از تعیین حدودی برای ستودنش ناتوان میشدم،این حدود گستردهتر میشد: عذرا فقد ضقت ذرعا عن إحاطته#و کلما ضقت عن تحدیده اتسعا عبد الباقی العمری ضمن دعا برای نخستین کوکب آسمان امامت و خاندان پاکش از محضر حضرتش درخواست میکند که این مدیحه را از او بپذیرد و اینگونه قصیده را به پایان میرساند: تا زمانی که خورشید غروب میکند و ماه طلوع،و تا هنگامی که پرندهای طوقدار بر فراز شاخه،از اندوه مینالد،باشکوهترین و نورانیترین سلام خدا بر تو و خاندان گرامیات باد: علیک أسنی سلام الله ما غربت#شمس و ما قمر من أفقه طلعا و آلک الغر ما ناحت مطوقة#من فوق غصن أسی فی حزنها ینعا ای جان جهانیان فدایت،ثنایی را که عالم بالا نظیرش را نشنیده پذیرا باش: فاقبل فدتک نفوس العالمین ثنا#بمثله العالم العلوی ما سمعا نگاهی زیباییشناسانه به قصیدۀ عینیه این قصیده بهرغم سرایش در دورۀ انحطاط ادبیات دارای برخی زیباییهای بلاغی است که آن از از سایر قصاید سست و بیارزش آن دوره متمایز میکند."