خلاصه ماشینی:
"اگر همهی اینها صرفا توهمات اوست،تنها به دلیل آنکه کتابهای سیاسی میخوانده و با کسانی که فعالیتهای سیاسی داشتهاند همنشین بوده، چرا آن را مطرح میکند؟آیا نویسنده میخواهد نشان دهد او دارای مشکلات روانی است؟آیا ژانت از اخباری مطلع است که دیگران نیستند؟ آیا او فعالیتهایی انجام داده که هیچ کس از آن مطلع نیست؟دوستانش در چه حوزهای فعالیت میکردهاند و بنابر زمانی که از داستان ارائه میدهد،یعنی پایان جنگ هشت سالهی ایران و عراق،چه نوع فعالیتهایی باب بوده و اصلا به چه منظور صورت میگرفته است؟ما به عنوان تماشاگر به هیچ عنوان از نوع حذب، دسته،گروه و یا عقاید اینها اطلاعاتی کسب نمیکنیم.
تا آنجا که به این فکر میافتیم که اساسا طرح این موضوع چه کمکی به روند نمایش کرده است و آیا حذف آن خللی د ساختار ایجاد میکند یا نه؟تنها زمانی که همسر ژانت میگوید تمامی کتابهای او را که مخفی کرده بود،آتش زده است،عاملی پدید میآید تا ژانت در تصمیم خود برای جدایی،حال چه به ظاهر و چه در باطن مصممتر شود."