چکیده:
در مکتب تشیع، امامت یکی از اصول مسلم اعتقادی است. این اصل در ردیف مقام نبوت جای دارد. متفکران و اندیشمندان زیادی همواره در طول تاریخ تشیع، در قالب مکاتب فلسفی و کلامی به اثبات و تبیین این اصل پرداخته اند. آن ها ویژگی های دارنده این مقام را به طور مفصل تفسیر کرده اند. در همین راستا، حکمت متعالیه به عنوان یکی از مکاتب مهم فلسفی در جهان اسلام به تبیین و تحلیل شئونات و جایگاه امامت پرداخته است. پیروان این مکتب که در راس آن صدرالمتالهین شیرازی است، مباحث مهمی را حول این محور تفسیر کرده اند. از جمله این مسایل می توان به اثبات اصل امامت به عنوان یکی از مبانی اعتقادی، عینیت مقام امامت، وجود امام و ضرورت عقلی آن، نص بر امامت، شیوه تعیین و انتصاب وی، بیان مبنای فلسفی اوصاف امام و پیوند این اوصاف با امام و عدم امکان قطع رشته امامت از روی زمین اشاره کرد.
در این مقاله سعی بر این است که در راستای نظام فلسفی حکمت متعالیه و با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث ائمه اطهار (ع) به شرح و تبیین موارد یاد شده، پرداخته شود و در همین زمینه، مقایسه ای میان شیوه اثبات امامت از دیدگاه فلاسفه (خصوصا حکمت متعالیه و مشاء)، متکلمان اشعری، معتزلی و شیعه اثنی عشری صورت می گیرد.
The world of pre-existence has always been one of the most controversial Quranic and Islamic issues; and theologians، hilosophers and mystics have always argued about it. The holy Quran and the Islamic Hadiths (traditions) indicate that every human being has had a real individual existence in the world of pre-existence (in the first phase in a form of soul alone، and in the next one with a certain body called " particulate body") before he is born. Some of the Muslim thinkers have not accepted this interpretation of the Quran and Islamic traditions and have criticized it. This paper deals with some of the most important criticisms leveled at the world of pre-existence and their responses.
خلاصه ماشینی:
منظور از مباني فلسفي ، اين است که مبناي واقعيت و عينيـت ايـن صـفات در وجـود امـام چيست ؟ و اين که چرا اين خصوصيات در وجود امام به يکديگر پيوند مي خورند؟ لازم به ذکر است که اوصاف و ويژگي هاي ائمه اطهار (ع) در کتب کلامي با استناد به مبـاني کلامي اثبات شده اند.
در همين راستا، ذکر چند نکته مهم و کليدي جايگاه ويژهاي در فهم بهتر اين مطلب دارد کـه عبارتند از: الف ) از آن جا که امامت يک امر ثابت واقعي اسـت کـه بـا اراده خداونـد در وجـود برخـي از انسانها تحقق مي يابد، پس هيچ ارتباطي با انتخاب مردم ندارد، بلکـه برحسـب دلايـل عقلـي و نقلي ، نصب و تعيين امام، حقي الهي و عهد الهي است .
) کـه اين مطلب مسايل ذيل را نتيجه مي دهد: الف ) حاکميت تکويني امام بر جهان ممکنات (کليني ، همـان، ص ٦٨٦)، زيرا امامان (ع) واسطه فيض الهي اند و خداوند متعال امور عالم را به آنها افاضه کرده است .
با توجه به اين نکته که فاعليت الهي (قدرت بر ايجاد ماهيات معدوم و اعدام ماهيات موجـود) و تصرف در جهان هستي ، در انحصار موجودات مفارق از ماده اسـت و انسـان بـر اسـاس مسـأله «کون جامع » زماني که به مقام برتر وجود (مرتبه تجرد) دست يابد، در واقع به مقام «کن » نايـل شده است و شايستگي فاعليت الهي را دارد و بدان دليل که امام در عالي ترين مرتبـه وجـود قـرار دارد، فاعليت الهي در شأن اوست و همان طور که علمش در حد اعجاز و خارقالعاده اسـت ، پـس قدرتش نيز در حد اعجاز مي باشد.