خلاصه ماشینی:
"بههرحال بزودی رهبران کشورهای مستقل مشترک المنافع از اوایل سال 1993 تحکیم ارتباطات اقتصادی خود را مورد توجه قرار دادند و بتدریج قراردادهایی برای جریان آزاد کالا،خدمات و نیروی کار و سرمایه در میان جمهوریهای مختلف به امضا رسید.
سئوال اصلی مقاله این است که چرا در شرایطی که اتحاد شوروی و نظام دو قطبی از سطح نظام بینالملل محو گردید و روند منطقهگرایی در جهان توسعه یافت،در میان جمهوریهای بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی روندی متفاوت شکل گرفت و این جمهوریها با فرار از واقعیتهای همبستگی در میان خود،یافتن شرکای تجاری جدید را مورد توجه قرار دادند.
ارقام یاد شده بیانگر نیازهای شدید هریک از جمهوریها به تولیدات یکدیگر و واقعیتی است که در نخستین سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی تحتتأثیر تمایلات استقلالطلبانه آنان مورد توجه کافی قرار نگرفت،ولی بزودی همه اعضای کشورهای مستقل مشترک المنافع ترمیم روابط از هم گسیخته در پی تحولات سیاسی در منطقه را مورد توجه قرار دادند.
لازم به یادآوری است که باتوجه به مباحث مطروحه در نظریههای همگرایی در منطقه کشورهای مستقل مشترک المنافع و در میان اعضای آن،شرایط مناسبی برای توسعه همکاریهای منطقهای و تقویت همگرایی وجود دارد که تحتتأثیر عوامل سیاسی ناشی از میراث دوران سلطه کمونیسم بهای لازم به آن داده نشد.
براساس مفروضات این نظریهها، همبستگیهای اجتماعی،سیاسی و اقتصادی در میان اعضای کشورهای مستقل مشترک المنافع زمینههای لازم برای توفیق طرحهای مربوط به همکاریهای منطقهای و همگرایی را فراهم آورده و میراث نظام برنامهریزی متمرکز،اقتصادهای این کشورها را وابسته به یکدیگر ساخته است."