چکیده:
نیروی نظامی نقش تعیینکنندهای در قدرت کشور و همچنین موفقیت سیاست خارجی یک کشور دارد.نقش و کار ویژهء نیروهای مسلح امروزه بیشتر در اشکال غیرجنگ متجلی میگردد،به کارگیری نیروهای مسلح در اشکالی چون دیپلماسی قایقهای توپدار،نمایش قدرت،دیپلماسی اجبارآمیز،چماق و هویج و...امروزه به وفور دیده میشود.نیروهای مسلح به این اشکال غیرجنگی به کار میروند تا در فرآیند تصمیمگیری کشورهای هدف تأثیر بگذارند.آمریکا که امروزه ارتش بزرگ،پرهزینه و مسلح به پیشرفتهترین ابزار و تکنیکها را در اختیار دارد و اهداف سیاسی متعددی در اقصی نقاط جهان دارد میکوشد از نیروهای مسلح خود برای تأثیرگذاری بر دیگران و اجبار آنان به عمل براساس منافع خود بهره گیرد.آمریکا امروزه چندان در ترجمه این قدرت عظیم نظامی به توان سیاسی و تأثیرگذاری بر دیگران و اجبار آنها موفق نبوده است.
خلاصه ماشینی:
"اقصی نقاط جهان دارد میکوشد از نیروهای مسلح خود برای تأثیرگذاری بر دیگران و
تبلیغ این ایده همراه بود که نقش و کارویژه نیروهای مسلح رو به افول است.
دیپلماسی قایقهای توپدار ذکر شده است که چند مورد آن علیه ایران به کار برده
مورد از به کارگیری نیروی مسلح توسط آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی
علاوه بر بهرهگیری آمریکا از این طیف گسترده مکانیسمهای ذکر شده که در بخش بعدی بیشتر توضیح داده میشود حتی برخی از کشورها و قدرتهای
در تاریخ آمریکا نادر بوده است ولی این شیوه به کارگیری نیروی نظامی برای
آمریکا در حمایت از دیپلماسی خود و به کارگیری نیروی نظامی و قدرت
نتیجه این واقعه نیز نه تنها هدف اولیه در بازیابی قدرت تهدیدکنندگی و اعتبار نیروهای مسلح را فراهم نکرد بلکه اسطورههای ایجاد شده
شرایط بهکارگیری نیروی نظامی در سیاست خارجی آمریکا
ریاست جمهوری آمریکا در سال 0002 توسط دو طرف این مبارزه به شدت مورد استفاده قرار گرفت.
تهدید بهکارگیری نیروهای مسلح علیه ایران استفاده کرده است.
ابزار خود موضوع قابل توجهی برای این مقاله است آمریکا از تهدید نیروی
به 04 تا 05 درصد کل بودجه نظامی جهان به ارتش آمریکا اختصاص دارد)،از لحاظ تکنولوژی و نیروی انسانی متخصص،نمیتواند از این نیروی عظیم
این ناتوانی کارویژه و نقش نیروهای مسلح را زیر سؤال برده است و
تبیین دلایل این ناکامی در آمریکا آغاز گردیده است و سایر کشورها نیز نباید از
مسئله بهرهبرداری از نیروی نظامی برای تحت تأثیر قرار دادن محدود به آمریکا"