چکیده:
اخلاق وضعیت، گرچه سابقهای طولانی در فرهنگ و اندیشه بشری دارد، اما با وجود این، رویکردی نسبتآ تازه به اخلاق در فرهنگ مسیحی است که توسط اسقف جوزف فلچر در کتابی به همین نام ارائه گردیده است. این رویکرد بر محوریت موقعیتی که فرد در آن قرار گرفته تأکید دارد و وجود اصول کلی و احکام عام اخلاقی را منکر میگردد. به عبارت دیگر، در این اخلاق، وضعیت و موقعیت است که حکم اخلاقی را تعیین میکند و نه احکام عام و از پیش تعریف شده. این مقاله میکوشد تا با استفاده از متون و مقالات موجود، ضمن بررسی گذشته و حال این رویکرد، تصویری روشن از این نگاه به اخلاق ارائه نماید و در فرازی خاص، به تبیین نسبیگرا بودن و یا مطلقگرا بودن آن بپردازد و در پایان نیز نکاتی را در نقد این رویکرد بیان نماید.به عقیده نگارنده مقاله، گرچه مقاله اخلاق وضعیت به خودی خود به نوعی نسبیگراست ولی تقریری که جوزف فلچر از آن میدهد، چندان با نسبیت اخلاق سازگار نیست.
خلاصه ماشینی:
"1 روشن است که وی هر چند نسبیگرایی را به عنوان راهبرد معرفی میکند؛ ولی با این حال، محبت را محور تمام امور میداند که دیگر نسبی نیست و نظام اخلاقی حاصل از آن را متناقض با سایر نظامها نمیگرداند : محبت نقشه راه را مطابق با شرایط ترسیم میکند.
2 نتیجه بحث در پایان این قسمت، به این نکته اشاره میکنیم که اخلاق وضعیت جوزف فلچر گرچه در تصمیمات اخلاقی نسبیگراست و برای هر موقعیتی حکم خاص به خودش را تجویز میکند، ولی با این حال، این اخلاق به لحاظ اینکه اساس اخلاق را محبت میداند از سلک نسبیگرایان خارج شده و از یکسو، به یک مطلق اخلاقی که همیشه درست و خوب است اعتقاد پیدا کرده است و از سوی دیگر، نظام اخلاقیای را مطرح میسازد که مبتنی بر این اصل همیشگی است.
مسئله این است که اگر یک چیز در عالم دارای ارزش ذاتی است، چرا این امکان وجود ندارد که این دایره وسیعتر شود و اموری همچون عدالت، شجاعت، و عفت نیز دارای ارزش ذاتی گردند؟ چه تفاوتی میان عدالت و محبت هست که یکی را دارای ارزش ذاتی مینماید و یکی را فاقد آن؟ بر این اساس، به نظر میرسد که در اخلاق وضعیتی که جوزف فلچر مطرح میسازد، وجهی برای Ibid, p.
نکته دیگر این است که آیا واقعآ تمام ابنای بشر مورد محبت و عشق خدا هستند؟ درست است که ذات باریتعالی سعادت تمام مخلوقاتش از جمله انسان را مورد نظر قرار داده است و به کمال رسیدن آدمیان محبوب اوست؛ اما گاه انسان به جایی میرسد که پستترین موجودات نیز به آن درجه نیستند و به طور قطع مغضوب الهی واقع میشوند و حتی مجازات آنها مطلوب او قرار میگیرد."