خلاصه ماشینی:
اگر بپذیریم دیدگاه فلوطین را که زیبایی،ماده را به صورت جریان فراطبیعی فعال میکند،و اینکه ما به روشنی حقیقت و واقعیت از نمادهای اندیشهای را فهم میکنیم،حال باید گفت چه نوع نمادهائی؟چگونه میتوان مطمئن بود که ناظر زیبائی فراطبیعی نوع حقیقی و نوعی که به وحدت میپیوندد را دریافت و روشن کند؟به نظر نمیرسد فلوطین این مسائل را که بهطور عجیب و غریب پای به میدان نهاده،توضیح داده باشد؛که او هرجائی پذیرای آن شری باشد که بتواند ملبس به سیمایی، همچون زیبایی گردد.
مسئله مهم دیگری پدیدار میگردد،آنگاه که نظری به فلسفه هنر فلوطین افکنده شود،یکی اینکه رابرت پیرسیگ بخش اعظم عمرش را در آن صرف کرده است یعنی اینکه صورت زیبائی،کیفی و غائی، ماده را اشباح میکند؛چگونه تحلیل تجربی یا نظری ماده میتواند (به تصویر صفحه مراجعه شود) فلوطین افلاطون (به تصویر صفحه مراجعه شود) توضیحی برای گوهر والای متافیزیکی وحدت زیبایی و کیفی باشد؟ به دیگر عبارت،چگونه اصول نابنیادینتر،اصول بنیادین و غایی را به وجود میآورند؟ پیرسیگ بحث میکند آنگاه که تیغه جراحی عقل،به کیفیت میپردازد؛و سبب تقسیم مناسب کلاسیک و رومانتیک میگردد که اولی نشانگر ذهن تحلیلی و تعقلی است و دومی نشانگر شهودی.
این مطلب،همچنانکه مباحث فلوطین در فهم صریح وحدت یا زیبایی است،در ارتباط با آراء پیرسیگ آشکار میگردد.
22 پینوشتها: (**)- **A Comparison of platinus'philosophy of art and beauty with that of plato (1)- Andrew Watson (2)- Ennead 1.
) (3)- Hugh Bredin and Liberato Santoro-Brienza,phi- losophies of Art and Beauty Introducing .