خلاصه ماشینی:
"این فراغت و این تصور رهایی حتا در هنگام خیالورزی،که صد البته از بخت خوش هنر،فراهم میشود،آنچنان زیباست که گویی آن همه"سماجت"،"ایثار"،"مرگ"،"اسارت"،"شکنجه"،....
دیرزمانی است که اخبار انجمن نقاشان ایران را برای دستیابی به مکانی مستقل و از آن خود،دنبال میکنم.
چند دوره تلاش ایشان را برای برگزاری اکسپو و متعاقب آن،مشقاتش را در خاطرم دارم،و در خاطر دارم که از ابتدا دغدغهء اصلی بر پاشنهء تملک یک مکان اختصاصی میگشت،حال گویی تلاشها و رایزنیهای متعدد به یک نتیجهء نسبی رسیده و سازمان میراث فرهنگی برای واگذاری یک بنای قدیمی در میدان بهارستان تهران به این انجمن اعلام آمادگی کرده است.
بیگمان گره این ماجرا به دست اهالی هنر-و نه فقط نقاشان-باز خواهد شد.
به گمانم نه فقط برای من که به زعم بسیاری،خاطرهء اهدای تابلوها و مجسمههای اعضای انجمن نقاشان برای استقلال خود،از خوشترینها در طی این سالها بود.
آن هم نه فقط برای نقاشان که برای هنر این سرزمین،یعنی یک گام محدود دیگر به سمت پیرامونی آنچه«آزادی»و«استقلال» میپنداریمش."