چکیده:
(IBاختلال وسواس فکری-عملی به وسیله وسواسها(افکار،باورها،تکانهها،یا تصاویر ذهنی برگشتکننده پایدار و آشفته ساز)و نیز اجبارها(رفتارهای تکراری که باید مطابق قواعد مشخص یا روش کلیشهای برای کاستن از پریشانی طراحی شدهاند)مشخص میشود. تعدادی از مداخلههای رفتاری اولیه تاثیرات اختصاصی نیرومندی در درمان وسواس نشان ندادند.نخستین گزارش از درمان موفقیتآمیز وسواس با استفاده از روش مواجهه و بازداری از پاسخ توسط مه یر(1966)ارائه شده.متعاقب آن کارهای پژوهشی سایر محققان ماهیت اختلال وسواس فکری-عملی را روشن ساخت.پژوهشهای تجربی نتایج دلگرم کننده قبلی را تکرار نمود و روش مواجهه و بازداری از پاسخ به عنوان درمان روانشناختی انتخابی اختلال وسواس فکری-عملی مورد تایید قرار گرفت.پیشینه نتایج درمان وسواس به وضوح بر این موضوع دلالت میکند که روش مواجهه و بازداری از پاسخ و نیز روش درمان شناختی- رفتاری روشهای بسیار موثر در درمان وسواس فکری-عملی هستند.روش فردی درمانIB) (1). (IBوسواس رویکرد بسیار رایجی است که مطالعات فراوانی که بر روی آزمودنیهای درمان شده به روش فردی صورت گرفته است،از کارایی آن به طور تجربی حمایت میکنند.با این وجود شواهدی دال بر تاثیر این دو روش به صورت گروهی وجود دارد که برای بیماران کمهزینهتر و برای درمانگران از لحاظ زمانی به صرفهتر است.در درمان گروهی بیمار به عنوان کسی که فعالانه در درمان خود مشارکت دارد و نه صرفا یک گیرنده منفعل مورد توجه قرار میگیرد. هر بیمار بر اساس بازخوردی که از درمانگر و سایر بیماران میگیرد یک برنامه درمانی مواجهه و بازداری جزء به جزء شخصی را به صورت هفتگی تکمیل و اجرا میکند.در این روش تکالیف خانگی از اهیمت فراوان برخوردارند.مهمترین هدفهای آماجی درمان گروهی درمانی بالا بردن انگیزه و همکاری بیماران در درمان،کاهش علایم رفتاری اختلال وسواس فکری- عملی و نیز افزایش روابط خانوادگی طبیعی،کارکرد شغلی و اجتماعی است.نتایج پژوهشهای صورت گرفته با این روش حاکی از آن است که که رویکرد گروهی منجر به کاهش علایم و مشارکت و همکاری خوبی در بیماران میشود.IB)
خلاصه ماشینی:
"Key Words:Obwessive-copulsive disorder,Exposure and response prevention, cognitive behavioral therapy,gorup therapy مقدمه اختلال وسواس فکری-عملی1یکی از انواع گوناگون اختلالات اضطرابی2است که به وسیلهء افکار،تصاویر ذهنی ناخواسته و مزاحم که از طرف فرد بی معنی،ناپذیرفتنی و مقاومت ناپذیر تلقی میشوند و نیز تمایل به خنثی سازی3و جبران این افکار و تصاویر ذهنی مشخص میگردد(هاوتون4و همکاران،1376).
بررسیهایی که با استفاده از رویکرد شناختی-رفتاری انجام شدهاند(برای مثال؛ فریستون19972؛ون بلکام3،1998؛فرانکلین و همکاران،2002؛رندال20044 نشان میدهند که این روش درمانی موجب تسریع پیامدهای فوری درمان،کاهش قابل ملاحظه علایم و نیز کاهش احتمال عود مجدد میشود.
نتایج این پژوهش نشان داد که هر دو نوع درمان در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش نشانههای اختلال وسواس فکری-عملی شده بودند ولی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ به طور قابل ملاحظهای مؤثرتر از درمان شناختی-رفتاری بود و میزان بهبودی در این گروه به طور معناداری در پایان درمان و نیز در پیگیری سه ماهه نسبت به گروه درمان شناختی -رفتاری بیشتر بود.
پژوهش گوردون3(2002)که به روش رفتاری صورت گرفته و زوهر4(2005)که رفتار درمانی گروهی کوتاه مدت را بر روی بیماران 18 تا 65 ساله مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی بررسی کرده است کاهش معنیدار علایم پس از دوره درمان و پیگیری یکساله پس از آن نشان داد.
نتایج پژوهش مکملی و همکاران(1384)نیز که به روش شناختی-رفتاری گروهی بر روی 8 بیمار مبتلا انجام شد کاهش معنیدار نمرات آزمودنیها را نسبت به گروه کنترل در آزمون پس از یکماه درمان به صورت یک گروه چهار نفره در ده جلسه درمانی یک روز در میان نشان داد."