چکیده:
به طور معمول،رفتارهای واقعی انسان از ذهنیات او نشئت میگیرد.به طور کلی،ذهنیات افراد در محیط شکل میگیرد و بر محیط اثر میگذارد.اخلاق و مذهب از زیر مجموعههای محیط بوده،مثلث محیط،اخلاق و مذهب سازندهی ذهنیات افراد است که بعد از نهادینه شدن،بر رفتار و کردارهای انسان مسلط شده،آنها را کنترل میکند.اثر اخلاق و مذهب در رفتارهای واقعی انسان آنقدر مهم است که میتواند به خودی خود،یک اقتصاد متفاوت ایجاد کند.اخلاق و ذهنیت مادی میتواند منشأ ایجاد اقتصاد سرمایهداری باشد و در مقابل، اخلاق اسلامی،نظامی اقتصاد اسلامی را شکل خواهد داد؛به بیان دیگر،در این نظامها تصورات از دولت،نظام قیمت،تخصیص منابع،ابزارها و نهادهای مالی و اقتصادی و...تحت تأثیر پایهها و مبانی آن نظامهاست.با توجه به این اثر گذاری لازم است تقابل اخلاق اسلامی و سرمایهداری در شکلگیری نظامهای اقتصادی،نهادها و ابزارهای مالی و اقتصادی نشان داده شده،نحوهی شکلگیری نظامهای حاصل از آنها بررسی شود.
در این مقاله،ضمن تعریفی از اخلاق اسلامی و اخلاق سرمایهداری و با این پیشفرض که هر یک از آنها منجر به نظام اقتصادی متفاوتی خواهد شد،روند شکلگیری اخلاق اسلامی و سرمایهداری تحلیل و نحوهی شکلگیری نظامها بر اساس این اخلاق بررسی شده است. بررسیهای انجام شده در مطالعهی حاضر نشان میدهد که ذهنیت سودطلبانه و مادی افراد موجب خواهد شد نظامی همانند اقتصاد سرمایهداری شکل گیرد و در مقابل،ذهنیت اسلامی،انسان را به نظام اقتصادی اسلامی خواهد کشاند.
خلاصه ماشینی:
"در نظام سرمایهداری،فرمانده اصلی دنیاگرایی است که به صورت «اصل حد اکثر سود مادی شخصی»در رفتار افراد خود را نشان میدهد و از این رو، تمام ابزارها،عملها و عکسالعملها در یک فرد،با اخلاق سرمایهداری از این فرمانده صادر میشود؛در حالی که در نظام اسلامی،مقر اصلی فرماندهی آخرتگرایی(فعالیت برای خدا و کسب پاداش اخروی)است که در سه اصل توجه به دیگران،عمران و استفادهی بهینه از منابع نمود پیدا میکند.
در سر دیگر طیف که اخلاق سرمایهداری حاکم است و جامعهی سرمایهداری مطلق وجود دارد،با توجه به اصل حد اکثر سود شخصی مادی و نظام بازار،مردم به سمت طرحهایی خواهند رفت که ماکسیمم سود را داشته باشد-و درجهی عمرانی بودن یا مخرب بودن و یا بحرانزا بودن آن مهم نیست-و بنا بر این،اگر تکتک افراد تابع این اصل باشند،نمیتوان حرکت جامعه را به سمت توزیع عادلانهی درآمدها و عمران و آبادانی مفید تضمین کرد؛همانطور که تا به حال اقتصاددانان نتوانسته این امر را در جامعهی سرمایهداری غرب تحصیل کنند؛حال چه رسد به یک جامعه سرمایهداری مطلق-این جامعه نیز روز به روز،بر رشد و پیشرفت تکنولوژی خود برای رسیدن به حد اکثر سود مادی میافزاید.
ثانیا،بر خلاف نظرات فریدمن،بر اساس این الگو،زمانی که در جامعهای،اصل حد اکثر سود مادی شخصی حاکم باشد و آن جامعه اهداف خاصی داشته باشد،ناگزیر از داشتن دولت اقتصادی خواهد بود،و هرگز نمیتوان بدون یک دولت قوی و آگاه به اهداف خود رسید؛البته میشود که نظریهی بیدولتی فریدمن را با توجه به مبانی دست نامرئی آدام اسمیت توضیح داد؛اما این امر هنگامی در یک جامعهی سرمایهداری مطلق ممکن است که جامعه دارای اهداف خاصی نباشد و خود را به بازار بسپارد،و در نتیجه،هیچ تضمینی مبنی بر رسیدن به عمران و آبادانی و عدالت اجتماعی و اقتصادی نباشد."