خلاصه ماشینی:
"بدیهی است این تعبیر حضرات تئوریسین بزرگ سوسیالسیم تاریخی مورد قبول کسروی نیفتاد و کار ائتلاف هم بجائی نرسید بلکه رفقا گفتند"با هماد آزادگان"چون پلی است بر روی صراط حزب توده ایران و اغلب آن هائی که از این پل عبور میکنند به دوزخ سوسیالیسم معلق خواهند شد و در واقع با هماد آزادگان محکی است اجتماعی برای نیمه آزادیخواهان روشن فکر!
چیزی که خارج از انسان مادی به"هست"تعبیر شده جهان"روان"آدمی است که بنا به تعبیر ملا صدرا مرحلهای بین"جسم مادی"و"جسم اخروی"است و او حاکم بر"جسم عنصری"است و ادارهکننده وی که پس از هلاک"جسم مادی"دوباره به عالم"مجردات"برمیگردد و در"مقام"مخصوص بخود جای میگیرد تا روز"قیامت"برای ارزیابی"گناهان"و"حسنات"در برابر دستگاه عدل الهی حاضر گردد.
بنابراین اگر عناصر و مادة المواد همه موجودات یکی است،یعنی عالم وجود بمنزله"واحدی"است و"بنی آدم" یک عضو است،حتی اگر"ارواح"مختلفی هم که باز"موجودیتشان"خارج از جهان"مادی"یکی است و عالمشان یک عالم و آن عالم"مجردات"است باز هم میتوان در این زمینه تفسیر نمود که رنج و کمبودهای تصوری و فرضی ذهنی نیز رنج و الم یک فرد است!حالا باید دید آیا همه"افراد"این رنج و درد را"احساس"میکنند؟ یا درجه ادراک و احساس وابسته به"درجه تکامل"انسانیتها است،تنها در این مسیر است که میتوان- احتمالا راهی یافت که به پذیرش"نسبی"نزدیکتر باشد؟!
میدان جنگ را در نظر بگیرید که در آن آدمی افتادن و از پای درآمدن همجنسان خود را میبیند،با اینهمه پروا ندارد و به آدمکشی خویش ادامه میدهد!؟ آنچه که بنظر مسلم میآید این است که مسئله پایان ندارد،واقعیتهای عینی با واقعیتهای ذهنی همیشه یکسان نیستند،و اندازه درک"لذت و الم""انفرادی است نه"اشتراکی".
از اینجاست که هرکسی باید به نیرومندی روان و خرد خود کوشد، و این بیش از همه با دانستن آمیغهای زندگانی است."