خلاصه ماشینی:
"شاید، با توجه به اینکه راوی از پشت «پنجرهای مشبک» ناظر بر وقایع شهر است، بتوان فضای داستان را محیط زندانی تفسیر کرد که زندانیان در آن، هر روز و به نوبت، «بازی مرگ» یعنی شکنجه شدن را تجربه میکنند و آنگاه که «عمو بندر»، اولین قربانی شکنجه یا اعدام، از پای در میآید و سپس نوبت به «همزاد» یا «شب پره» و عاقبت «مشاور» (اسامی مستعار زندانیان) میرسد یأس و نومیدی، همچون بیماری مسری، بر همه زندانیان از جمله راوی چیره میگردد.
داستان یک شهر داستان یک شهر (1360) دومین اثر طویل احمد محمود است که، در عین استقلال، به لحاظ پیگیری ماجراهای خالد، قهرمان همسایهها، میتواند ادامه این رمان نیز محسوب شود که به لحاظ جذابیت و کثرت شخصیتها و رویدادها بدان شباهت دارد و از نظر پختگی سبک و کاربرد فنون ادبی مهارت نویسنده را عیانتر میسازد.
خالد، در کسوت دانشجوی افسری، پس از گذراندن ایامی چند در زندانهای موقت ــ که طی آن شاهد عینی شکنجه شدن افسران ارشد و سایر اعضای حزب و، در نهایت، اعدام اولین گروه از آنان است ــ عاقبت بدون بازجویی و محاکمه به بندر لنگه تبعید میشود و، در آنجا، ماههایی را در تنهایی و رخوت و سستی در میان مردم فراموششده بندر لنگه، که در روزمرگی و با مصرف الکل و تریاک عمر میگذرانند، به سر میبرد.
شریفه زنی است جوان که، با ورودش به بندر لنگه، توجه مردان را به خود جلب میکند؛ اسیر عشق خالد میگردد اما قصد گریز از او را دارد؛ و، عاقبت، به طرز مشکوکی در دریا غرق میشود."